نمایش سه گانه پاریسی
در واقع مواجهه فرد با گناهان سرپوش گذاشته شده و تلاش برای فرار از ناخودآگاه خود در جند مرحله است
مرحله اول با توجیه کردن گناهان
مرحله دوم با باج دادن به محیط آگاه از گناه
مرحله سوم با اعتراف به آنها
سعی بر کنار آمدن با موضوع دارد
اصطلاحاً تمام منافذ اعلام گناه و خطا کاری شخص بوسیله این مراحل سرپوش گذاشته میشود که متاسفانه با تلاش
... دیدن ادامه ››
بیشتر شخص، این منافذ هزارتو برای خودش بیشتر نمایان میشه و امکان توجیه را برای ضمیر خودآگاه بلااثر میکند
در کل فضای داستان و نمایش دلچسب است و دیالوگها بر مبنای کنایه به زندگی شخصی، محیط اطراف و مواجهه با اطرافیان نوشته شده و در عین اینکه ساده جلو میره تماشاگر را بیشتر در دادگاه وجدان فرو میبره
تماشاگر از بالا به نمایش نگاه میکنه و در ابتدا بجای هیت منصفه مینشیند و در طول نمایش شخص خودش را در میان صحنه پیدا میکنه و با شخصیتهای داستان همذات پنداری میکنه
پوستر دوم نمایش که درواقع کلاه بر سر بادکنک است ذات و پیام نمایش را بیشتر به تماشاگر انتقال میده که همیشه امکان ترکیدن فضای حبابی خودساخته و افتادن کلاه که کنایه از تصویر بزک شده خود فرد است وجود دارد
بازی روان کارگردان نمایش برای نقش اصلی در انتقال پیام ذاتی اور بسیار موثر و بجا است
در مجموع به دیدن این نمایش توصیه میکنم
سیدمحمدرضا میرسلطانی