در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرزو نوری: وقتی پروانه آبی بالهای زیبایش را می‌گشود تا پرواز کند و به چمنزارهای د
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:43:57
وقتی پروانه آبی بالهای زیبایش را می‌گشود تا پرواز کند و به چمنزارهای دوردست برود، اشک در چشمان گل حلقه می‌زد، با خود می‌اندیشید:«من که زیباترین گل این باغم، بهترین رنگ و بوی عالم را دارم پس چگونه است که پروانه مرا رها می‌کند و به سرزمینهای دوردست می‌رود ؟ شاید دیگران به من دروغ می‌گویند! شاید در ستایش آنها کنایه‌ای باشد. آه! نمی‌دانم، قلبم چقدر محزون است! تا چه اندازه تنهایم».
گل سرخ عاشق بود اما حضور این رقیب ناشناخته تا اعماق قلبش را آتش می‌زد، هیولای حسد در روحش می‌لولید. تا این که روزی از روزها، وقتی پروانه روی بوته‌اش نشست، گل زیبا لبخندی زد و گفت: «هان! ای پروانه دانا که اندوه برایت بی‌معناست، مدتهای مدیدی است که در این باغ و چمنزارهای دور پرواز می‌کنی و چه بسا گلها و شکوفه‌ها که دیده‌ای، اینک بگو تا بدانم، در این میان کدام یک را از همه زیباتر یافته‌ای؟»
پروانه آبی چشمانش را بست. لحظه‌ای اندیشید، پس با لحنی ستایشگر زمزمه کرد: «نه در این باغ، که در تمامی باغهای دنیا گلی به زیبایی تو ندیده‌ام. در اعتدال قامت هیچ موجودی را چون تو نیافته‌ام و از عطر هیچ بوته‌ای به اندازه عطر تو سرمست نبوده ام.»
گل زیبا بر افروخته و دیوانه‌وار بوته اش را تکان داد، آنگاه پرسید: «پس چگونه است که در جوار من نمی‌مانی و با طلوع خورشید بال می‌گشایی تا به دنبال هوسرانی خود بروی؟»
پروانه دلباخته که از سخنان گل سرخ رنجیده خاطر شده بود زهرخندی زد و گفت: «بانوی من! طبیعت یک پروانه پرواز است. پرواز است که یک پروانه را ... دیدن ادامه ›› پروانه می‌کند. همانگونه که نازکی و طنازی در طبیعت شما آمیخته و زیبایی تان را دو چندان کرده ... آیا تا کنون من از طنازی شما گله‌ای کرده‌ام یا بر نازکی طبعتان رشک برده‌ام؟»
گل سرخ سخنان پروانه را می‌شنید اما به تنها چیزی که می‌اندیشید پرواز بود. رقیب او پرواز بود و نه چیز دیگری. پس یک روز عنکبوت پیر را فراخواند و از او خواست تا محکم‌ترین تار عالم را بر بوته او بتند. عنکبوت که دل در گرو مهر خاتون داشت برای او تاری تنید در نهایت استحکام و زیبایی.
ساعتی بعد پروانه آبی به دیدار گل سرخ شتافت، خسته از پروازی طولانی بر بوته گل فرود آمد. و این فرود، آخرین فرود پروانه بود.
پروانه آبی برای همیشه در تار عنکبوت ماند و بدینگونه حقیقت عشق در باغ گلها زنده به گور شد.
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید