تو شیطانی... خودت را فریاد کن!
نمایش «تب» را میتوان در یک عبارت خلاصه کرد: «هذیان تبآلود یک خرده بورژوا» یا به عبارت دیگر «یک مدیتیشن مارکسیستی».
نمایشنامهی والاس شان روی کاغذ پتانسیل نمایشی چندانی از خود نشان نمیدهد و متنهایی از این دست برای من به شخصه آخرین گزینه برای به تماشا نشستن یک نمایش هستند. این اجرا اما حکایت دیگری بود؛ دراماتورژی به غایت کارآمد، بازی عالی نادر فلاح، کارگردانی هوشمندانه رویا کاکاخانی و از همه مهمتر یکدست بودن اجرا در شب اول، این هذیان تبآلود را تبدیل به تجربهای شیرین کرد. در مقایسه با فیلمهایی که از چند اجرای خارجی از این متن وجود دارد، به نظرم این اجرا هم از لحاظ دراماتورژی و هم از لحاظ اجرا یک سر و گردن بالاتر از همهی
... دیدن ادامه ››
آنها بود.
البته که هیچچیز و هیچکس بینقص نیست، به ویژه اجرای یک نمایش در ایران که به هزاران عوامل زمینی و آسمانی وابسته است! ولی در وانفسای اجرای نمایشهای بی سر و ته و ضعیفی که مدتهاست خیلی از سالنهای نمایش شهر را در اشغال خود دارند، این نمایش کورسوی امیدی بود برای آنان که عاشق تئاتر هستند و امیدوارم که این کورسو در تلاتم روزمرگیها و هیاهوی این روزهای این سرزمین گم نشود و به چشم تماشاگران تئاتردوست بنشیند.