نمایش تأثیرگذاری بود و از این جهت باید به تمام عوامل دست مریزاد گفت. هنر، حس و انرژی را به مخاطب منتقل میکند و این نمایش به خوبی از عهده این وظیفه برآمده بود. شاهد بودم که افرادی در سالن نمایش اشک میریختند و این یعنی موفق بودن نمایش.
در عین حال از منظر حقایق تاریخی دو نکته وجود دارد:
اول اینکه کل نمایش به مجلس محاکمه دهخدا بدل شده بود. زندگان و مردگان، مدام دهخدا را سرزنش و تحقیر میکردند. هرچند در چند دقیقه آخر، دهخدا دفاعیهای از خود ارائه کرد، اما فکر میکنم در ذهن مخاطبان، این شخصیت فرهنگی به عنوان روشنفکری بیعمل و ترسو ثبت میشود.
دوم اینکه در مورد شیخ فضلالله جانب انصاف رعایت نشده بود. ممکن است کسی به افکار ایشان نقد داشته باشد و یا اصلا مخالف مشروطه مشروعه باشد. این اشکالی ندارد. اما نمایش شیخ شهید، به صورت شخصیت مجیزگویی که بر اساس خوشایند استبداد، احکام الهی را تغییر میدهد، حتی در کلام مخالفان ایشان هم نیامده. اینکه شیخ شهید یک استخارهچی نمایش داده شود زیادهروی غیرمنصفانهای است. حتی کسروی که از سرسختترین دشمنان شیخ فضلالله بود، ایشان را «یکی از مجتهدان بنام و باشکوه تهران» توصیف میکند و این با تصویری که در نمایش از ایشان ارائه شد خیلی فاصله دارد.