تاج اخرت
آرزو بیرانوند
خاک است تاج آخرت
با من از شب نگو این لحظات آخرت
دم دمه های صبح رسد این نفسای آخرت
تا به کی صبر کنم تیشه به ریشه ام زنند
نگو به من خموش باش این است کلام آخرت
چگونه خشم کشم فرو وقت نبرد فرا رسید
شب دگر نهان شده خاک است تاج آخرت
این بار شمشیر کشان به سویش خشمگین
تا این بار بروند این دغل بازان به درک آخرت