باز رامت شده طبیعتِ من
و تو از ماجرا خبر داری...
یک کمی از جسارتم بردار
به من از عشق خود تعارف کن
مقصدم را خودم نمی دانم
لحظه ای هم بمان توقف کن
گر چه باید حسود باشم من:
و بترسم چرا تو
... دیدن ادامه ››
مال خودم ...
گرچه دلتنگ میشوم هر روز
نگذاری مرا به حال خودم..
□□
تو از این حرف ها چه می فهمی!
تو پر از احتمال بارانی
دست هایت درون دست ِ او...
تو پر از بارش فراوانی
تو ولم می کنی به حال خودم
ذره ذره شکست خواهم خورد
پشت بن بست های تو خالی
چشم هایم همیشه خواهد مرد
آخر شاهنامه نیز بد است
حسرتم را کسی نمی فهمد ...
باید این غصه را فرو ببرم!
چوب خطم دوباره پر بشود!
روی سنگی نشسته ام تنها
روزهایم بدون تو پوچ است
روی گورم همیشه حک شده است
آخر ماجرای من کوچ است...
آرزوبیرانوند
برداشته شده از وبلاگ mahshar666.blogfa.com