طلوع خونین نمایشی پست مدرن با صحنهای زیبا، میزانسن های خلاقانه و نور و موسیقی جذاب
نمایش طلوع خونین نمایشی است که بنده با نظراتی که در کامنتها خونده بودم به تماشای آن نشستم.
نمایش با یک متن قوی که از ابتدای اجرا با کشمکشی بین سربازان و خانمی که از مرز فرار کرده بود شروع شد و در ادامه با کشمکش های آن خانم با عوامل بیرونی دیگر ادامه پیدا کرد که بهنظرم میتوانستیم در هر صحنه شاهد یک کشمکش و یا تکمیل کننده کشمکش صحنههای قبل باشیم.
علاوه بر ساختار نمایشنامه که من فقط به یک مورد آن اشاره کردم میتوان از یکی از امضاهای مسعود طیبی که اقتباسی مدرن از متون نمایشی شکسپیر هست را مجدد این بار با متنی چالش برانگیز به اسم تیتوس آندرونیکوس شکسپیر از او ببینیم.
درباره صحنه اجرا باید بگویم باز شاهد امضای دیگری از کارگردان باشیم زیرا اگر کارهای قبلی این کارگردان را دیده باشیم دیدن صحنه با آهنهای لخت و زنگ زده چیز جدیدی نیست و در کارهای قبلی ایشان هم با چنین صحنههایی روبرو بودیم و اجرای خونین که در اسم اثر نیز دیده میشود؛ امضای کار اوست.
موسیقی های جذاب و ممتد که در هر صحنه در هم دیزالو میشدن نیز از نکات مثبت اجرا بود که با نور زیبای آقای کوزهگر و طراحی صحنه و بازیگران ترکیب جذابی را به ما نشان میدادند.
در آخر باید بگویم که میتوان با نزدن برچسب مقدس بر هرچیزی آن را به دنیای امروز ما آورد و با آغوشی باز از اقتباسهای مدرن لذت برد.