در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امین شعف: (اطاق سیاه , پر دود) . . اطاقی کوچک , همه جایش سپید نوری کور کننده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:22:04
(اطاق سیاه , پر دود)
.
.
اطاقی کوچک , همه جایش سپید
نوری کور کننده و صدایی که مرا تا اوج جنون می برد.
روح عصیانگرم را به تخت زنجیر کرده بودند.
ضجه می زد , جیغ می کشید , به خودش می پیچید کثافت
صدای لعنتی اش داشت دیوانه ام می کرد.
دوست داشتم با بالش خفه اش کنم.
تیر می کشید سرم.
چند ثانیه بعد دستانی را دیدم که از هر سو به سمتمان ... دیدن ادامه ›› می آمدند
صدها دست جذامی و خون آلود
روحم را با خود بردند.
من ماندم و آن همه سپیدی
طاقتش را نداشتم.
مغزم را در دستم گرفته بودم و داشتم فکر می کردم که ناگهان ,
باز همان دستها بازگشتند.
این بار دیوارها نیز به من نزدیک و نزدیکترمی شدند.
قلبم داشت می ترکید.
تن رنجورم را چنگ می انداختند.
قلبم را در دستی ظریف دیدم که شش انگشت داشت.
در چشم بر هم زدنی فقط چند تکه استخوان از من بر جای مانده بود.
به یقین سگهای ولگرد هم نگاهشان نمی کردند.
باز هم من ماندم و سپیدی
باز هم طاقتش را نداشتم.
کبریت کشیدم
خود سوزی کردم
تمام شدم.
دیگر اطاق سپید نبود.

از: ا م ی ن
چه فضای خوفناکی رو تو این کار ترسیم کردید و صد البته باور پذیر
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱
حسن ختامش قشنگ بود
صدآفرین:)
۱۴ خرداد ۱۳۹۱
مرسی حسام جان.ممنون
۱۴ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید