خسته نباشید بابت زحمتِ گروه، اما یکی از بدترین تئاترهایی بود که توی عمرم دیدم و به هیچ عنوان ارزش دیدن نداشت. در طول نمایش فقط دلم میخواست تموم شه.
احساس کردم به تماشای یک تئاتر دانش آموزی نشستم.
اون همه دود سرطانزا توی حلق مخاطب کردن چه معنایی داشت؟ تو کدوم کتاب تئاتری گفته اگه از این دودها استفاده کنید از لحاظ زیباییشناسی بهتره!
اون گروهبان چرا باید دیالوگهای معمولی رو با آواز بگه؟ همش احساس میکردم بازیگر این نقش صدای خوبی داشته و باید یه جوری یه جایی جاش میدادن!
متنهای استاد بیضایی ماهیتاً سخت هستن، بنابراین بازیگر باید بیانی دو برابر بهتر از معمول برای ادای اونها و فهماندنش به مخاطب داشته باشه، در صورتی که بیان در حد معمولی هم نبود و فقط یه جاهایی فریادهای بیجا وجود داشت.
بازیها بسیار غیرحرفهای و طراحی هم..
تنها چیزی که جالب بود فردی بود که نقش آتش رو بازی میکرد.