غربت به کارگردانی امیر پورکیان یک آناتومیِ تفسیری از شکلِ غیرارادیِ مهاجرت است که لایههای دراماتیک و سابجکتیو قصه، عشق و خیانت را بهدوش میکشند. این دو مقوله هیچ ربطی به حاشیهنشینی و غربزدگی پیدا نمیکنند و چهبسا در میان اقشار مرکز نشین و شهری بیشتر دیده شود. این یک پدیده اجتماعیْ برای فرار از موقعیتهای کنونی است که در بافت زیسته در آن جغرافیا تعریف میشود؛ اما باید اذعان کرد این فرهنگِ اکتسابی به مرور تبدیل به شخصیتی از فرد خواهد شد که در انتها هیچ نمیتوان حدس زد صنم، فرید را دور میزند یا به او وفا میکند. رضا دُرمیشیان در «مجبوریم» با شناخت کافی درامی را طراحی کرد که لایههای پیچیده چنین اجتماعی را به تصویر میکشد اما در ادامه «غربت» تصویری مدرن از نحوه و زیست چنین جوامعی، حداقل در قسمت اول خود، نشان داده که نمیتوان میزان نترس بودن آنان از قانون را با موتور سواری یک خانم بدون کلاه ایمنی نشان داد. فیلم با یک میان نوشته که اصلا هم سینمایی نیست حاشیهنشینی را بهانهای برای گفتمانِ خود قرار میدهد. از سویی دیگر انتخابِ آناهیتا درگاهی، در نقش محبوبه، این گفتمان را برهم میزند. مخاطب گروهی از بازیگران را در این فیلم میبیند که جدای از تصویرِ عینیِ سرمایهداری، مکملی برای این روایت خشن نیستند. به غیر از مهدی حسینینیا باقی، در مدیومِ چنین قصههایی قرار نخواهند گرفت و چه بهتر بود که امیر پورکیان بازیگرانی ناشناخته را انتخاب میکرد. و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/?p=24340