در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیر فصیحی درباره نمایش شکستن خط فرضی: اگر من تو اون شرایط بودم چه تصمیمی میگرفتم؟ اگر من روی تخت بودم میخوا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:20:56
اگر من تو اون شرایط بودم چه تصمیمی میگرفتم؟
اگر من روی تخت بودم میخواستم برام چه تصمیمی بگیرن؟
اگر تصمیمی گرفتم و پشیمون شدم چی؟
اگر هنوز ... دیدن ادامه ›› نظرات مخالف من بیشتر بود چی؟
اگر اگر اگر و چندین سوال بی پاسخ

کم پیش اومده که نمایشی تو مسیر برگشتن از سالن ذهنم رو تا چندین ساعت درگیر کنه
کم پیش اومده نمایشی باشه که فکر کنم اگر جای تک تک کاراکترهای صحنه بودم و با زاویه دید و خط فکری هرکدوم به اون مسئله نگاه کنم، بازم نتونم جوابی داشته باشم

سرنوشت مادری گره خورده به تصمیم فرزند پنجم
فرزندی که ترس آخرین تصویر از مادر خود را دارد
فرزندی که قبول نکرده همچی تمام شده
فرزندی که بیشترین وابستگی و بیشترین دو دلی را دارد

تصمیم گیری ای که شاید سخت ترین تصمیم عمر فرزندان باشد
دوراهی ای که شاید باعث جدایی همیشگی خانواده شود
و چندین داستان های دیگه همه و همه در یک دورهمی خانوادگی

شکستن خط فرضی از نظر شخصی من دارای یک خط داستان اصلی و درام حول محور مادر و چندین خط داستانی فرعی با طنز موقعیت حول محور فرزندان بود
نمایشی بود که شخصاً دوست داشتم با این خط اصلی درام و همچین موضوعی دیگه رگه هایی از طنز در لحظه نبینم
پرداختن به بعضی موارد شخصیت های از اعضای خانواده که کمدی خلق میکرد میتونست نباشه و
یه جاهایی از نمایش واقعا نمیفهمیدم چرا چند ثانیه بعد فضای سنگین و تاثیر گذار باید یهو با یه شوخی قطع بشه،
و اون پیوستگی موقعیت برام از بین بره؟ چرا با یه چالش جدید یا پیچش داستانی دیگه نه؟
خیلی دوست داشتم ببینم متن آقای کاهانی بدون موقعیت های طنز در لحظه و کلامی، و چاشنی بیشتر تراژدی صرفا برای این اجرا به چه شکل میشد

از نظر طراحی صحنه، سادگی و در عین حال هماهنگی رو میشد حس کرد
ولی جای خالی یک شخصیت برای من بیشتر روی صحنه حس میشد، مادر...
جاهایی حس میکردم که اگر شخصی صرفا روی تخت بود بیشتر حس تعلق خاطر فرزندان به مادر میشد قابل درک تر باشه برام تا تختی خالی در صحنه هایی
بهرحال که نظر تیم اجرایی این نبوده...

دوستانی نظرات قبلی میخوندم گفته بودن بازیگران جاهایی توپوق میزدن و حتی جایی خودشونم همراه تماشاچی خندشون گرفته
که خوشبختانه امروز تسلط بازیگران به متن مشخص بود و شاهد همچین ایرادی از تیم بازیگری نبودیم
اکت ها و کنترل احساس و القای اون به مخاطب خوب بود و سطح بالایی داشت ولی هنوزم نمیشد گفت عالی و بی نقص بود
ریتم اجرا مناسب بود و جاهایی درست زیاد و کم میشد
تکرار بعضی دیالوگ ها ایده خوبی بود
موسیقی های انتخاب شده برای نمایش به نظرم درست و متناسب با فضای اون لحظه انتخاب شده بودن
هماهنگی نور حین اجرا و کات خوردن ها و... درست سینک شده بود و تمام اینها نه تنها خوب بودن بازیگر های روی صحنه بلکه کاملا هماهنگ و با تجربه بودن تمام تیم اجرایی رو میرسونه که اینروزها کمتر تیمی این سطح از هماهنگی رو داره

نمایشی بود که اگر روزهای پایانی اجراش نبود و فرصت داشتم باز هم برای دیدنش حتماً میومدم.
و خوشبختانه این اجرا هم جز اجراهای خوب و قوی این روزهای سالن های تهران هست و کاملا ارزش حداقل یکبار دیدن و وارد شدن به دنیای خودش رو داره و شخصاً منتظر دیدن نمایشنامه و دنیای بعدی نویسنده کار خواهم بود.

در پایان به اجرا با تمام نقاط قوت و ضعف از نظر کاملاً شخصی من نمره 4 از 5 رو میدم

به امید موفقیت روز افزون و پیشرفت این تیم نمایشی