در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسن علیزاده : عزیزان دیشب این شعر از نیما حس غریبی در من زنده کرد ،نمیدانم چرا ،با
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:40:14
عزیزان دیشب این شعر از نیما حس غریبی در من زنده کرد ،نمیدانم چرا ،بااینکه بارها این را خوانده ام ولی عجیب است .........

آی آدم ها
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید ... دیدن ادامه ›› آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند

در چه هنگامی بگویم من ؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون
می کند زین آبها بیرون

گاه سر . گه پا

آی آدم ها

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید

می زند فریاد و امید کمک دارد

آی آدم ها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش
می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :



آی آدم ها ..

و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها

آی آدم ها…



از: نیما
آااااااااای آدمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهااااااا ... !!!
۰۵ تیر ۱۳۹۱
خیلی ممنون از انتخاب این شعر زیبا آقای علیزاده
۰۵ تیر ۱۳۹۱
نیما،نیمای عزیز که درد این آدم ها رو با تمام سادگیش فهمید واسه همینه
حس غریبی بهمون دست میده با خوندن آی آدم ها...آی آدم ها خطاب نیماست
به همگی ماها کاش بفهمیم و کاری کنیم برای آی آدم هایی که خودمون هم
یکی از همین آدماییم.
۰۵ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید