در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجتبی حیدری: چو شمعی آب گشتم مثلِ نهری پایِ در یوزه به یادش چله بنشستم کنارِ کاجِ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:33:58
چو شمعی آب گشتم مثلِ نهری پایِ در یوزه
به یادش چله بنشستم کنارِ کاجِ چهل غوزه

چه پیشانی نوشت زشت و بدخطیست تقدیرم
که تیغ اندر بدن افتاد و خون مانندِ اَنغوزه

من آن سفال گر بودم که نقشش در تراشم بود
ولی افتاد بشکست و نخوردم آبی از کوزه

به خاک افتاده در سجده به حاجات و عباداتش
نمازم باطل و شد عایدم بیهوده از روزه

دمغ شد شنتیا دیگر دماغش چاق هم نیست
عتیقه پیرمردی مُرده در پستوی این موزه

نبین یک لاقبای ژنده پوش اینطرف هستم
همه از دست آن یار است اگر مجنونم امروزه

مجتبی حیدری🌹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید