می دانم روزی با تن خسته و خیس ،
سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی
در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود
و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
*****
تقدیم به استاد عزیز و دوست داشتنیم که هنوزم باورم نمیشه.
***استاد سمندریان***
از: دل شکسته