وقتی دیالوگ را از تیاتر می گیریم یعنی از عنصر پایه و اصل نمایش بهره ای نمیبریم. پس اجزا دیگه تیاتر را باید انقد برجسته و با ظرافت به کار برد تا کمبود آن یک عنصر موجز و اصلی را جبران کند. این نمایش در فرم و بازی این کار را به خوبی انجام داده بود اما از عنصر نور هیچ کمکی نگرفته بود همچنین موسیقی فقط در خدمت تمپو و کمک ضرباهنگ های بدن بازیگران بود و یک گام و ملودی در تمام طول نمایش پیش میرفت چه صحنه حماسی چه ملودرام چه غم انگیز و مسرورانه. این نمایش گویی قصد داشت بگوید هنر ورزش زورخانه ای ایران خود یک شاخه از تیاتر است خود یک مدیوم گویا و بیانی از نمایش است.. کروگرافی حرکات مردان بسیار موزون، هماهنگ و قرینه بود اما در مورد بازیگران زن کمی روبه بی نظمی و لودگی میرفت. ( حتمن هدفی در پس آن بوده که من متوجه آن نشدم) در مجموع من این نمایش را یه تیاتر فیزیکال می دانم که در پس آن قصه ای را هم می توان یافت.