هر کسی بعد تو آمد، ز سرم وا کردم
شرح موهای تو گفتم و معما کردم
خود در آغوش گرفتم بغل تنها را
گوش بر درد و دل از جانب نجوا کردم
منِ دلبسته به شیرین سخنی های شما
جور در حق خودم کردم و بد تا کردم
در حلالیت از ما طلبیدن عیبی است؟
من اگر ظلم به کس کرده چه بیجا کردم
تو خطا کردی و آدم نشدم آخرِ
... دیدن ادامه ››
سر
هی طرفداری از حضرت حوا کردم
هیچ از یک نفر حتی نزدم چشم رفیق
ده محله سر چشمان تو دعوا کردم
اول اسم تو را تا که لبی زمزمه کرد
گُر گرفتم به میان رفتم و بلوا کردم
هر که پرسید از احوال تو و سر درون
بی خبر از همه پوشیدم و حاشا کردم
کم از این سادگی ام چوب نخوردم اما
باز هم در غزلی، ساده تقلا کردم
شعر با نیت اینکه تو بخوانی گفتم
شنتیا را ته این قصه در امضا کردم
مجتبی حیدری(شنتیا)🌹