نمایشی روان و جاری بود و چنین اجرایی میتوانست استعاره های با معنا با تاریکی درون مسائل به تصویر بکشد. شیطان که تمامی شخصیت ها به دنبال نابودی آن بودند و افراد بالا مقام داستان که هر کدام نقش خود در چنین جهان فاسد و عبس استعاره از یک فهم اشتباه از نادرستی و اشتباهات جهان بود که چنین فهمی از دل یک درون شیطانی آدم ها که تباهی و سیاهی می آورد که صرفا یک خطا و اشتباهی دیگر است حتی بدتر از چیزی واقعت نادرست و ناحقیقی است که میتوان این موضوع را در لباس های شخصیت ها دید که تشابهی به لباس بیماران روانی در تیمارستان دارد. بسیار دقیق و با جزئیات!
البته اگر بخواهم ایرادی از نمایش بگیرم میتوانم بگویم که نمایشی پویا و همراه با پیچیدگی نبود ولی با معنا و عمیق بودن موضوع این موضوع جبران میکند. سپاس فراوان بابت چنین بازیگران مستعد و توانا که توانستند جامد بودن و غیر قابل تکان بودن محتوای داستان را به نمایش در بیاوردن.