آرمان: بعضی وقت ها که تو اتاقم نشسته بودم و درس میخوندم ، صدای خنده و شادیه بچه ها رو از توی کوچه میشنیدم که دارن فوتبال بازی میکنند!
به مامانم گفتم: مامان برم تو کوچه با بچه ها فوتبال بازی کنم؟ بخدا درسامو کامل خوندم!
مامانم برگشت گفت: نخیر لازم نکرده! بری تو کوچه با این بچه های بی ادب وبی فرهنگ فوتبال بازی کنی که بخوری زمین و دست و پات زخمی بشه؟! اگه میخوای فوتبال بازی کنی ایناهاش اینم پلی استیشنت! اگر هم نه برو درساتو کامل بخون ، شب که بابات اومد اسکیتت رو برمیداری میریم شهربازی اونجا بازی کن!
مشاور: خب بده که مادرت دوست داشته تو بهمراه خونوادت تفریح کنی؟!
آرمان: خب مثلا الان اون بچه های بی ادبی که توی کوچه فوتبال بازی میکردن قاتل شدن و توی زندان هستند یا من که مادرم نذاشت حتی واسه یک دقیقه با همسن و سالهای خودم صحبت کنم؟!
از: محمد تاجیک