یادداشت «ارمغان بهداروند» دربارهی نمایش «هدویگ» نادر برهانی مرند
هر آدمی اگر وقت دوبارهنوشتن متن زندگیاش را داشته باشد حتما بعضی سطرهایش
... دیدن ادامه ››
را خط خواهد زد که دوباره بنویسد. این یعنی من اشتباه کردهام. پس از خطخوردگیهای زندگی نترسیم. از صدای تندتند کشیدهشدن خودکار روی جملههایی که تجربهی زیستهی ماست نترسیم. از قدیم گفتهاند: مشق ننوشته غلط ندارد. غلطهایمان را گموگور نکنیم.
بگذاریم دیگران از روی مشقهای خطخوردهی ما مطمئنتر قدم بردارند و اشتباهات خودشان را مرتکب شوند که همه چیز اگر بهقاعده باشد بازی بیهودهایست زندگی.
هدویگِ نادر برهانیمرند با خطخوردگیها در خاطر من ماند. زنی که رنجهایش را روایت میکند. زنی که نه به جستوجوی التیام که به کشف و اظهار خطخوردگیهای زندگی و زندگیسازانش لب میگشاید. زنی که شجاعانه در صحنهی نمایش زندگیاش قدم میگذارد و با نوجوانیاش ملاقات میکند و خودش را از شخصیتی شکستخورده به قهرمانی مغرور بدل میکند.
هدویگ نادر برهانیمرند روایت صریح جامعهی ما و احضار بیتعارف آدمهاییست که شبیه آنها را در زندگی خود درک کردهایم. آدمهایی نفرینی که دو روی سکهی رنجهای هر کدام از ما میتوانند باشند. شاید به همین دلیل هدویگ بزرگسال، هدویگ نوجوان را سرزنش نمیکند و او را با همهی خطخوردگیهایش میپذیرد و هندسهی جهانش را به نمایش میگذارد. زنی که در زندگیاش میچرخد و ما را در زندگی خودش و دیگران میچرخاند تا ترسمان بریزد.
خطخوردگیهای هدویگ هدیهی سخاوتمندانهی نادر برهانیمرند است. معلمی که ما را به مرور مشقهایمان دعوت میکند و پای امضایش مینویسد بیشتر تلاش کن...