پاره پاره رگ
تکه تکه تن
سرخی خون
بوی لجن.
بیم و امید
ترس و نوید
شام سیاه
جهنم است اطاق ما.
لب به لبه تو می نهم
لبت به رنگ خون من
خشاب قرص و خواب ناز
ما می شویم دوباره باز.
جسم تو غرق خون بود
روال تو جنون ... دیدن ادامه ›› بود
رگ زدی و پریده ای
شوق مرا ندیده ای؟
در پی تو روانه ام
اکنون منم دیوانه ام.
جدال من با زندگی امشب تمام می شود.
دو بال و یه عالمه پر
ما می شویم بار دگر.