شب آخر نمایش را دیدم و بازی بازیگران زن بسیار بهتر از آقایان بود. متن نمایشنامه که باورهای خانوادگی را ارج مینهید و غیرمستقیم به نکوهش تجرد میپرداخت برایم جذاب بود. به تصویر کشیدن رشد آرکیتایپهای مردانه در زنان و محتوم به سرزنش و شکست بودن آن از دیگر مفاهیمی بود که دوس میداشتم. اولش فکر میکردم با یک نمایشنامه فمینیستی روبرو هستم ولی در فرآیند اجرا دیدم که برعکس تصور اولیه، شخصیت زن را در نقشپذیری مردانه معرفی نکرده.
و یکجای تئاتر اشک ریختم و تحت تاثیر قرار گرفتم. جایی که میگفت حتی یک زن وقتی میخاهد با مشکلات و مسائل سخت روبرو شود، پدر یا همسر قدیمش را در ذهن تصور میکند. این یعنی پروجکت کردن آنیموس مردان زندگیش بر آنیمای درون زنانه که برایم تازگی داشت و مرا به فکر واداشت.
در کل تبریک میگویم به همه عوامل گروه و لذت بردم