برای نوشتن نظر درباره «ملنگیات» سرشار از تناقضم
داستان اگرچه به شکلهای مختلف در ادبیات کهن ایران و جهان روایت شده اما انقدر زیبا هست که اگر بارها با تغییرات جزئی نمونههای مختلف ازش ساخته بشه باز هم دلچسب باشه ...
خیلی دلم میخواست بتونم از صحنه و مخصوصا طراحی لباس ایراد بگیرم ... همچنین متن سنگینه و احتمالا پس از ده بیست دقیقه تازه گوش افراد بهش عادت میکنه ... اما خب در عمل من خودم بسیار هر دوی این موارد رو پسندیدم طوری که حتی هر دو مورد برام نقطه به رخ کشیدن مهارت فنی این تیم بود (همین لذت بردن بسیار زیاد من هم خودش یک نشونه است که احتمالا در دامنه وسیع مخاطب مورد پسند اکثریت
... دیدن ادامه ››
واقع نشه 😅)
بازی همه دوستان بسیار مطلوب بود
اما در مورد نقش پیشگوی اعظم ... این نقش پایه هر چیز پشت پرده داستانه و باید خیلی متفاوت بازی بشه ... گاهی یک بازیگر بازیگر خوبیه ... حتی بین اعضا بهترین چهره رو هم برای یک نقش داره اما وجودش برای اون نقش آماده نیست و اجرا در حرکاتش نمیشینه...
اما در مقابل بازی نقش سرخینه ... یک تئاتر واقعی بود ... دلربایی نمکین ظاهر رو تبدیل به خنده شیطان درون کردن کار بسیار دشواری که به بهترین نحو اجرا شد ... بازی بانو حسنزاده یکی از بهترین بازیهایی بود که اخیرا دیدم ...
در مجموع از دیدن نمایش لذت بردم اما همچنان معتقدم اگر قصد داشتید مخاطبان حداقل از نظر کمیت بیشتری داشته باشید کمی در طراحی صحنه و لباس، موسیقی و سهولت بیان متن بازنگری کنید
(احساس میکنم با این پیشنهاد دارم به دست خودم عزیزی رو از خودم دور میکنم اما خب تصمیم با شما!😅)
از شروع نمایش هماهنگی گروه فریاد میزنه زحمت بسیاری کشیده شده ... این احترام به مخاطب بسیار ارزشمنده ... از همه سپاسگزارم
☘️🙏☘️🙏