آغوش باز ساختهی بهروز شعیبی اثری است پُر هیاهو که تنهی معکوسی به ژانر زده و فُرمی منسجم را نادیده گرفته. فیلم صرفاً جهت سرگرمی و دنبال کردنِ یک موضوعِ تینیجر گونه بدنهای مُدرن از ژانر به سینمای ایران معرفی کرده که در آن کارگردانی نقش مهمی ایفا میکند. امّا نکته اینجا است که چرا باید ژانر بهانهای برای ماجراجوییهای یک کارگردان شود؟ از نظر من کارگردانی که سبک خودش را پیدا نکرده باشد به دنبال تجربهی ژانرهای متفاوت است. کسی که «دهلیز»، «سیانور»، «دارکوب» و «بدون قرار قبلی» را ساخته چگونه میتواند به تجربهای متفاوت تن در دهد؟. شعیبی کارگردان کار بلدی است. نیازی هم ندارد که من حرکتهای دوربین در «آغوش باز» را پیدا کنم یا شکلِ بازی گرفتنِ از بازیگر را در فیلم او تحلیل کنم. او را از وقتی که با پرویز پرستویی در «آژانس شیشهای» مُچ انداخت دنبال میکنم. میزان اهمیت دادن او به متن را متوجهم و چیزی که برایم عجیب است، پایان بندیِ سطحی با قُربانی کردنِ کاراکترهایش است. کاراکترها به غیر از مادرِ پیام، احترام برومند، درگیر روابطی در یک ماجرا میشوند که عشق هم نمیتواند منجی آنها باشد و...
بررسی کامل را در فارس تعاملی بخوانید.
https://farsnews.ir/alirafieivardanjani/1739383285934606316