پاهای برهنه ام را آرام ول می دهم روی برگهای پاییزی.
چشمانم را خیره می کنم روی لغزش عقربه ی ساعت.
عمیق هوا را داخل شش هایم لمس می کنم.
با انگشتانم بازی میکنم.
.
.
چاره نیست.هنوز حواسم جمع است.
هنوز گرمی زمین پاهایم را عذاب میدهد.
هنوز صدای تیک تاک ساعت ،ذهنم را آشوب میکند.
هنوز ته ریه هایم بوی دود را احساس میکنم.
هنوزحواسم هست.
هنوز دل تنگم به روزهای مدرسه.....
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند