عکس در ادبیات فارسی:
زنده یاد هانری ماسه از ایرانشناسان نسل گذشته تنها کسی است که افزون بر آشنایی کامل با ادب فارسی به خلقیات و هنرهای عامیانه ی ایرانیان نیز توجه بسیار داشت. کتاب «اعتقاد و عادات ایرانیان»Croyances et coutumes Persanes,Paris 1938 حاصل نخستین آشنایی نزدیک و دلبستگی او به مردم این سرزمین بود. پس از آن در طی نیم سده کوشش و با انتشار « تمدن ایرانی » و « منتخبات نظم و نثر فارسی » و دهها مقاله ی کوتاه جهانیان را بیش از پیش با شگفتیهای تمدن و ادب ایران آشنا کرد، ولی هرگز از مردم بازار و روستاها نیز غافل نشد و یکی از آخرین کارهای او در این زمینه مقالهای به عنوان: Imagerie popoulaire de I'Iran است که در مجله ی آر آزیاتیک جلد پنجم – بخش ۳ - سال ۱۹٦۰ به چاپ رسیده است و ما برای معرفی بیش تر این زبان دان و ایرانشناس بزرگ برگردان فارسی آن را در پایین می آوریم.
در سده ی نوزدهم میلادی در ایران برای انتشار چند روزنامه چاپ خانهای تأسیس کردند که در واقع دستگاه چاپ سنگی (لیتوگرافی) بود. تا آخرین سال های این سده این روش برای چاپ روزنامه، نشریات عامیانه و متنهای ادبی و علمی به کار میرفت . برخی از این کتاب ها که به دقت لیتوگرافی شده با هنرهای عامیانه
... دیدن ادامه ››
ایران بستگی دارد، چه گروهی از سازندگان تصویرهای آن ها به ویژه میرزاحسین از خلقیات معاصران خود الهام میگرفتند. برای مثال، من چاپ زیبای هزارویکشب (۱۲۷۳) مجموعه ضربالمثلها (۱۲۷۳) و اسکندرنامه منظوم (۱۲۷۴) (۱) را نام میبرم .
مشاهده واقعجویی و ظرافت خطوط چهرههای شاگردان و معلم و نظم مجلس که صفحه ی مقدمه ی کتاب «تعلیم نوآموزان» مصور کرده است، مجالس مینیاتورهای قدیمی و صحنه ی شاه زاده و درباریان را به خاطر میآورد. (نمونه - پوپ - بررسی هنر ایران نقشه ۸۷۰ و ۹۹۷ و مینیاتورهای کتاب خانه ی سلطنتی ایران - یونسکو – یرگ های ۲۴ و ۲۷ - ساکیسیان - مینیاتورهای ایرانی تصویر ۴۵ ). تصویرهای هزارویکشب واقعجویی و تفنن را با هم در بردارد، صحنه ی زفاف آن، جامه و اثاثه زنان را به دقت نشان میدهد. در صحنه ی جنگ سواران که یک داستان قدیمی را مصور میکند، سلاح های جنگ جویان مسلمان ( تیر و گرز و خود ) روح مینیاتورها را زنده میکند و جامه ی فرنگیان که احتمالن نقاش از دیدن تابلو یا گراور (و یا ملاقات نمایندگان سیاسی) خارجی الهام گرفته است، در برابر آن قرار دارد. اما درباره ی اسب سحرآمیز که در بالای سر لشکریان پرواز میکند به مینیاتوری که حضرت محمد را سوار بر براق در حال معراج نشان میدهد میاندیشم ( پوپ - نقش ۸۹۷ ) - و کوه ها و ابرها نیز بیشباهت به آن چه که در مینیاتورهای قدیمی آمده است نیست.
اکنون تنها نسخههای خطی کتاب های تجملی هستند که در کتاب خانهها نگه داری میشود ولی کتاب های کوچک عامیانه که کموبیش به چاپ سنگی شده و با تصویرهایی مصور است و دورهگردان به عابران عرضه میکردند بسیار کم به کتاب خانهها راه یافتهاند.
شمایلهای مذهبی نیز در کتاب خانهها بسیار کمیاب است. این نقاشیها را نخست لیتوگرافی و سپس رنگ میکردند و هنگام سالگرد مرگ فرزندان پیامبر در برابر دید سوگواران قرار میدادند - میدانیم که پس از مرگ بانی اسلام مساله ی خلافت وی جامعه ی مسلمانان را تجزیه کرد. گروهی خلیفه ی انتخابی میخواستند و برخی دیگر هوادار خلیفهای از فرزندان (محمد) بودند یعنی این سمت را نخست از آن شخص داماد وی و سپس یکی از پسران او میدانستند که همگی پایان غمانگیزی داشتند. ولی شیعیان هوادار آنان در برابر اسلام سنتی، شریعت و امتی ساختند که تأثیر به سزایی در سرنوشت جهان اسلام داشت. تا سده ی شانزدهم میلادی که شیعهگری مذهب رسمی ایران شد، بدینطریق بود که نقاشان نقاشی مجالس شهدا را میساختند (که متأسفانه نمونه ی کار آنان بهکلی از میان رفته است) و هنگام عاشورا در برابر جمعیت قرار میدادند. پس از آن چاپ سنگی شمایل سنتی علی و فرزندان او را (به ویژه حسین و غیره) در دسترس مردم قرار داد. گرچه عقاید مذهبی بر اساس متنهای قابل بحث، تصویرسازی را لعن شده کرده است.
ولی درباره نقشسازی غیرمذهبی مدارکی در مجموعه ی کتاب های کوچکی که آن ها را بر حسب موضوع میتوان به چند گروه تقسیم کرد، دیده میشود: ماجراهای قهرمانی خیالی ( زریر و خزای ۱۲٦٦ ) - ( خسرو دیوزاد ۱۲۷۳ ) - ( داستان های رستم چاپ ۱۲۷۳ ) – داستان های اخلاقی ( زاهد و لوطی چاپ ۱۲۷۵ ) – داستان های فکاهی (جولاء و نجار چاپ ۱۲۷۵ ) - ( خاله سوسکه سلیم جواهری و چهار درویش بیتاریخ چاپ) – داستان های عاشقانه (ورقا و گلشاه - ۱۲۸۲و غیره ) – داستان حیوانات (موش و گربه - ۱۲۹۸ ) - حکایت روباه (۱۳۰۱) - ( گرگ و روباه بدون تاریخ ) بر این گروه نوعی ادبیات که در اروپای قرون وسطا مرسوم بوده و در ایران همیشه رواج داشته است نیز باید افزود مناظره که در طی آن دو حیوان یا دو چیز ( پرچم و پرده – کمان و چوب چوگان و غیره ) در حال رقابت در آمده و هر یک به زبان کموبیش شاعرانه امتیازهای خود را میشمارد – جزوه ی کوچکی به نام کاسه و قلیان (چاپ ۱۳۰۰ ) از این گروه است - در این جزوه تصویرهای فراوانی از این دو چیز است .
با بررسی چند نمونه ی مشخص از این جزوهها به حسب تاریخ، باید چند نقشی از آن ها را به خاطر سپرد – قدیم ترین این کتاب ها زریر و خزای و یک تصویر آن سواران را نشان میدهد که خود به سر دارند و به گرز و شمشیر مسلحند و در طرف دیگر شمایل (محمد) سوار بر یراق است که به سوی آسمان میرود - پیغمبر نیز بنابر قراردادهای هنرمندان شیعه نقاب بر چهره دارد. جزوه ی جالبی است چه در آن تقلید ناشیانه ( و احتمالن همراه با نفوذ اروپایی در طراحی) مینیاتورهای قدیم دیده میشود و این تقلید در نقشهای عامیانه کمکم از میان میرود. جزوه ی رستمنامه – شرح ماجراهای قهرمانی ایران نیز در دست است که ربع سده پس از جزوه ی بالا میآید ۱۲۹۲ – که دارای تصویرهایی مشابه ولی از نظر فنی و ابداع ضعیف تر از جزوه ی پیشین است.
درباره ی نقش دیو به نظر میرسد که ایرانیان از زمان های خیلی قدیم یعنی از آن هنگام که مذهب باستانی آنان، جهان سفلا را محل شیطان و ارواح خبیثه میدانست، هر گونه تفننی را برای ابداع نقش این موجودات کموبیش دیومانند، آزاد دانستهاند: برخی به شکل حیوان های خیالی (برای مثال جنگ میان انسان و دیوان - هزارویکشب ) پارهای دیگر به هییت ملایک (در تصویرهای سلیم جواهری به شکل موجود غولآسای نیمحیوان و نیمهانسان است) و یک نوع پولی فم (۲) که انسان او را کور کرده است. گاهگاهی نیز به صورت ابلیس شاخ دار ابلق است (مقایسه کنید با گروه دیو و حیوان های خیالی که شوستر در کتاب مینیاتورهای ایرانی اسلامی - جلد ۲ - نقشههای ۹۲ - ۱۷۲ و ۱۹۷ آورده است).
گروه دیگر دیوهایی که بر دیوار حمامها نقش میکردند تا ارواح خبیثهای را که در این جاهای گرم و تاریک رفتوآمد میکردند بهراسانند - ( هانری ماسه اعتقاد و عادات ایرانیان برگ ۳۵۲) ولی میتوان اژدهای بالداری که کتاب چهار درویش را زینت کرده است، تقلید ناشیانه ی یک مجلس نقاشی شاهنامه فردوسی دانست که زدوخورد انسان و غول را نشان میدهد – و سرانجام گروه دیوهایی که هییت انسان را دارند، در جزوه ی اسکندرنامه دیده میشود - مؤلف این داستان منظوم ناشناس است و در واقع افسانه تغییر مکان داده ی "پرسه" (۳) است و به هییت یک جنگ جوی عرب در آمده است (مانند تصویر هزارویکشب ) و یک "آنرومد" (۴) که جامه ی رقاصان ایرانی را در سده ی نوزدهم در بر دارد آزاد میکند – شیوه ی ساختن قطعه سنگها بیشباهت به برخی از مینیاتورها نیست ( نمونه ی – پوپ – نقشه ۸۵۷ ب –۸٦۹– ۸۹۷– و ساکیسیان تصویر ۱۲۷ و چوکین نقاشی های ایرانی – بورژ ۱۹۳٦ –برگ ۱۰۷ – شماره یک و نقشه D III .) . به این گروه نقش زنان زیبای بالدار «پریان» را نیز باید افزود و در ایران نیز همان نقش فرشتههای غربی را به عهده دارند – ( هانری ماسه اعتقاد و عادات ایرانیان – برگ ۳۵۴ ) یک نسخه ی داستان خسرو و دیوزاد (۱۲۷۴) تصویرهای متعدد ماهرانه و بکری دارد.
در سر لوح آن که رقم علی دیده میشود نقش شتری که بدن او را چهار زن میسازد و به طرز شگفتی یکدیگر را در بر گرفتهاند – یکی از آن ها که بالدار است مانند پریان تاج بر سر داشته و گرز معروف رستم با سر گاو را نیز بر دوش دارد. در برگ آخر کتاب، تصویر یک نسناس است که با تیرو کمان دم خودش را که سر اژدهای بالدار است نشان میگیرد. این سرلوح مانند سایر نقشهای مشابه ظاهرن از بازگشت به شیوههای هند و ایرانی و یا نمونههای ایرانی مقدم آن حاصل شده است: برای این که به این ترکیبهای بدن زنانه به تر پی ببریم ( طرح تزیینی دو قلو خاتمه اسکندرنامه ) به مقاله ی ژانین اوبوایه ( آرآسیاتیک جلد ۲ – بخش ۴ سال ۱۹۵۵ متن و به ویژه تصویرهای برگ های ۲٦۰ – ۲٦۵و همچنین نقش فیل در کتاب «بلوشه» ، تذهیب نسخههای خطی کتاب خانه ی ملی پاریس چاپ پاریس ۱۹۲٦ – ص ۱۱۴) باید نگاه کنیم - اما نقش نسناس که سر زن و بدن پلنگ دارد (تصویر ۱۱ ) بیشک از یک مینیاتور صور افلاک اقتباس شده است. نگاه کنید به نقش کماندار که دم او با سر روباه است ( کونل – مینیاتورسازی در شرق مسلمان . نقشه ی ۳۴) و مخلوق دیگری که دم او به شکل سر غول است ( پوپ نقشه ی ۸۵۳ ) نقش پلنگ که بالاتنه ی انسان دارد بر روی ظرفهای سفالین مینایی ( رنه گروسه - تمدنهای خاور زمین برگ های ۳۱۵ – ۳۱۴) و همچنین مینیاتورها ( پوپ - نقشههای ٦۵۷ –٦۵۸–٦٦۰) قبلن نیز آمده است.
نقش زن که در طرح تزیینی دوقلو ( تصویر ۱۲ ) آمده است مساله ی برهنهسازی را پیش میآورد. به تحقیق در مینیاتورهای ایران برهنه ی کامل به ندرت نمایان شده است برای مثال : آدموحوا ( پوپ – نقشه ی ۳۲۳ ) – شناگران ( نقشه ی ۸۱۵ ) - آبتنی ساکیسیان تصویر ۸۹) و همچنین آبتنی چینیان ( در کتاب عجایبالمخلوقات – چاپ پاریس ۱۹۴۴ – نقشههای ۱۴ و ۱۵ ) را ذکر میکنیم – به طور کلی مردان دست کم یک لنگ در بر دارند حتا مجنون در بیابان ( مینیاتورهای کتاب خانه سلطنتی – یونسکو برگ های ۲۴ –۲۷– ساکیسیان تصویر ۷۹ ) و یا صحنه حمام ( نمونههای متعددی در دست است).
خسرو نیز هنگامی که شیرین را در حال آبتنی غافلگیر میکند، بدن شیرین نیمهپوشیده است و مبهم نشان داده شده ( پوپ – نقشه ی ۸۹۹ ). فقط در یک نقاشی سده ی هجدهم شیوه ی رضاعباسی است که بدن زن به خوبی نشان داده شده، ران و ساق های او را یک روپوش رها شده ی بسیار شفاف پوشانده است ( کونا – نقشه ی ۸۸ ) . در شباهت این مینیاتور با یک تصویر هزارویکشب جای بحث نیست - در این تصویر زبیده به جای شیرین است و در برابر چشمان خلیفه به طهارت مشغول است. فقط در چاپ سنگی روپوش را حذف کردهاند. در یک نسخه ی مصور کلثوم ننه نیز صحنه ی سه زن در حمام آمده است. تنها مزیت این لیتوگرافی حقیقتجویی آن است و این دو تصویر تقریبن در میان نقشهای زنان سده ی نوزدهم استثنایی است - حتا رقاصان و بنداندازان این زنان نیز بدنشان در جامههای چیندار منظمی محسوس است. یک تصویر لیتوگرافی هزارویکشب شاهد این مدعا است - تنها مزیت این تصویر ارزش مستند آن است. صحنه از داخل خانه (تصویر ۱٦) که در کتاب کلثوم ننه آمده است نیز از نظر رئالیسم و تاریخ لباس گران بها است.
ارزش مستند تنها برتری جزوههای کوچک عامیانهای است که جدیدترند و ارزش هنری کم تری دارند. در این جزوهها جامهها (شهری و دهاتی) به درستی نشان داده شده در حدی که در آثار جدی و فشردهتر نیز نمیتوان یافت. از آن جمله داستان عشقی ورقا و گلشاه است (۱۲۸۲) که تصویرهای بسیار دارد. در یک مجلس آن، شاه بر تخت نشسته و سه وزیر او را که قباهای ترمه ی ویژه ی دربار آن زمان را در بردارند نشان میدهد. در این جزوه نقش جوانی نیز هست که قبایی بلند که جلوی آن روی هم آمده در بر دارد و با کمربند پهنی نگاه داشته میشود و کلاه بلندی را که ته آن سه گوش است بر سر دارد. تصویر زنان که لباس کوچه در بر دارند و شانههای خود را در شال بلندی پوشاندهاند و شلوارهای چیندار به پا دارند نیز دیده میشود که شبیه آن در جزوه ی نصایح اطفال چاپ ۱۳۰۰ دیده میشود و در این جا یکی از زنان دوکریسی میکند.
در داستان، چهار درویش نیز خود را در قبای رقه و زنان را بسته در لباس هایشان میبینیم که در این جا به جای شال چادر سیاهی روی سرشان انداختهاند. در جزوه ی خاله سوسکه که به خط و چاپ به تری است، چند صحنه ی اخلاقی را با ظرافت دید ویژه ای طرح کردهاند. قهرمان داستان که همان شلوار پرچین را در بر دارد، خود را در چادر سیاهی پوشانده است و بر چهرهاش روبنده ی بلندی دارد که تا زانو میرسد و تنها دو سوراخ در مقابل چشمانش است. او وارد دکان قصابی میشود که در آن جا گوسفندانی با دنبههای ضخیم آویختهاند. پس از آن نزد نانوا میرود که توتکهای مختلفی پخته و روی پیشخان گسترده است - در تاریخ حیدربیگ تنوع نقشها جبران عدم مهارت در طراحی و چاپ آن را میکند: زنان زیبا در جامه ی خانه که عبارت است از شلوارهای پرچین و پیراهن کوتاه بیحجاب سرگرم بزک هستند. زنان جزوه ی توبه نصوح (۱۲۹۹) نیمبرهنه در حال حمام کردن هستند - ارزش جزوه ی دزد و قاضی (۱۲۹۸) در آن است که صحنههایی از زندگی دهقانان را نشان میدهد. برخی از آنان قبا و شلوار کوتاه و بند جوراب در بر دارند و برخی دیگر سرداری و شلوار بند و ملاها نیز با قبای بلند و عمامه ی بزرگ نشان داده شدهاند- نظیر این صحنههای روستایی در مجموعه ی داستانی بهنام هفتکتاب نیز آمده است. در این جا وضع دهقانی به دنبال گوسفندانش ، آهنگر در کارگاهش ، به دقت دیده شده، دو صحنه ی زیبای مراسم مذهبی که در نهایت سادگی بسیار گویا است و سبب شگرفی ویژه ی این جزوه است. یکی از آن ها عیسا را در حال تفکر بر روی یک جمجمه و در برابر تابوت باز نشان میدهد و دیگری ملائکهای است که دست ابراهیم را میگیرد تا پسرش را قربانی نکند و بره را به او نشان میدهد (تصویر ۱۸).
در جزوه ای به نام «سر گیاهان معطر» جنبه ی دیگری از تصویرسازی ارایه شده است - این جزوه شرح منظوم گل ها است (۱۳۰۰) . طرح های زیبای گل ها نفوذ اروپا را نشان میدهد و شاید مجموع آن از کارهای غربی اقتباس شده باشد.
در این نقشسازی ها، حیوان ها سهم محدودی دارند - اگر اهمیت داستان های حیوان ها را در ایران را در نظر آوریم، افزون بر این که طراحان ایرانی استعداد شگرفی در ساختن صورت اشخاص نشان دادهاند، در مورد حیوان ها کار آنان بچگانه بوده است. سه جزوه ی کوچک این مدعا را ثابت میکند: در دو نسخه ی (۱۲۹۷و ۱۳۰۰) در شعرهای موش و گربه عبیدزاکانی بزرگ ترین شاعر هجوگوی سده ی پانزدهم میلادی ایران، موش به دربار مینشیند و سپس بر اسب خود سوار شده و به جنگ میرود - موشان شیپور مینوازند و آذوقهای را که روی سرشان حمل میکنند به گربه نشان میدهند - در نسخه ی چاپ ۱۳۰۰ شعرهای مکتبی، مجنون را در حالی که ددان در بیابان به دور او گرد آمدهاند نشان میدهد. عدم مهارت در تصویرسازی در جزوه ی «داستان روباه » بیش تر به چشم میآید.
تمام این جزوهها از نیمه ی دوم سده ی نوزدهم و در زمان ناصرالدین شاه است. و همه در کارگاه های تهران چاپ سنگی شده است. از بررسی آن ها نتیجه میشود که گرچه این تصویرسازی با انتشارات مهمی آغاز شده که تنها به طور غیرمستقیم هنر عامیانه را نشان میدهد ، ولی هرگز موفق به ایجاد یک شیوه ی مشخص نشده و به زودی راه انحطاط در پیش گرفته است که در اواخر سده ی نوزدهم دوران آن به کلی به سر رسید ، مگر آن که چند تصویری را که در چند سال نامه و روزنامههای فکاهی منتشر شده می توان به آن ها پیوست داد. ( نگاه کنید – ساکیسیان – کاریکاتور در هنر گرافیک ایران– بورلیگتن ماگازین – ژوییه و اوت ۱۹۳٦ و سال نامه ی پاریس ) و یا تصویرهای کتاب های درسی. مثلن نخستین دوره ی فرایدالادب که در آن چند تصویر اروپایی را که از میان آن ها یک نقش Bertill که سابقن در کتاب های مادام سگور Segur منتشر شده است، گنجاندهاند.
این نقشسازی های مختصر را چاپ خانه ( سیاه و سفید و رنگی ) که در ربع آخر سده اقدام به تأسیس آن کردند، نجات داد.
بدین ترتیب، نقشسازی، دوباره به صورت شمایلهای رنگی بزرگ ظاهر شد. تک تصویرهای خاندان محمد، امامهای شیعه با چهرههای نجیب و خصوصیات سامی، گرچه با فن غربی تهیه شده است، ولی بیشباهت به سنتهای تأیید شده ی مینیاتورهای سده ی هشتم به بعد نیست ( نمونه پوپ- نقشه ی ۳۲۵) - گروه دیگری از آن ها معجزه ها و مصیبت های امامان را نشان میدهد - گروه دیگر کمپوزیسون وسیعتری داشته و مثلن جنگ کربلا را مجسم میسازد که در آن جان کندن زخمیان و زنان غمگین مجموعه ی متأثرکنندهای را تشکیل میدهد ، یا با سبکی که به هنر عامیانه نزدیک تراست مانند تابلو رنج های کشتن حسین – پس از رویدادهای کربلا –. این دو تصویر بسیار توصیفی است. تابلو اول بسیار شبیه نقاشی های دیواری امام زاده زید اصفهان است (سده ی نهم هجری). سلاح های جنگ جویان و خود نوکتیز و زره آنان شبیه تصویر ۳ از هزارویکشب است. در مجلس دوم نیز همین سلاح ها و وسایل به چشم میخورد و افزون بر آن یادآورد رنج های جهنمی که نویسنده ی کتاب ارتک ویراژ ، در حکایت درباره ی سفر به ماوراء آورده است- این دو تصویر از جمله هزاران شاهدی است که نشان میدهد نبوغ و استعداد ایرانی، مضمون و الهام های خود را پیوسته تجدید و متنوعتر کرده است