هومن داودی (سایت ماهنامه سینمایی فیلم):
هیچ کجا هیچ کس فیلمی شعارزده، بیظرافت و فاقد انسجام روایی است. از نظر مضمونی همه چیز در آن در سطح میگذرد و پیامهای اخلاقگرایانة فیلم به شکلی مستقیم، کهنه و ازمدافتاده به سوی تماشاگر پرتاب میشود. ظاهراً مضمون اخلاقی فیلم آن قدر برای فیلمساز مهم بوده و آن را در اولویت قرار داده که شکلگیری بنیانهای دراماتیک فیلمش را کاملاً فراموش کرده؛ تا جایی که رابطههای مهمی مثل رابطة پدر یلدا و مرجان یا مرجان و مهران تا پایان فیلم آن قدر خام و پرداختنشده باقی میماند که هیچکدام توانایی ارتباط برقرار کردن با تماشاگر و برانگیختن همذاتپنداری او را پیدا نمیکنند. از طرف دیگر، نقاط اوجی مثل دعوای شدید مهران و داود یا به دنیا آمدن کودکی در دل جاده، به دلیل عدم بسترسازی مناسب و پرداخت درست موقعیتها، به جای تأثیرگذاری به کمدی ناخواسته تبدیل شدهاند. سرنوشت بیشتر شخصیتهای اصلی فیلم هم به شکلی آزاردهنده ناتمام رها میشود و در نهایت، فیلم موفق نمیشود انسجام بیانی مناسبی برای همان اخلاقگرایی مستقیمش عرضه کند. حتی مناظر زیبای شمال کشور که عمده زمان فیلم را به خود اختصاص دادهاند هم جایگاه تعریفشده و مناسبی در طول فیلم پیدا نمیکنند؛ تا جایی که اگر لوکیشنهای فیلم تغییر پیدا میکرد و داستان به جای شمال، در جنوب یا همان تهران میگذشت، هیچ تفاوتی در کلیات یا حتی بیشتر جزییات فیلم پدید نمیآمد. شیوة روایت تکه تکه و پازلگونة فیلم (که بدون هیچ گونه منطق یا نظم مضمونی یا فرمی، صرفاً قطعات مختلف داستان به هم ریخته شده است) هم هیچ کارکردی در ساختار دراماتیک فیلم ندارد و مثلاً تغییری در تلقی تماشاگر نسبت به شخصیتها یا نقاط اوج درام ایجاد نمیکند.