عبث بود، عبث!
این همه انتظار عبث بود!
چون تو دیگر نمی آیی . . .
دیگر مهم نیست که آتشم را ببینی یا نه، چون تو آنرا خاموش نمیکنی!
تو پر پرواز نداری!
تو ماهی این دریا نیستی!
من بی جهت منتظر بودم.
من بی جهت دل به تو بستم.
خدا کند پر بکشی و بروی! تا خوشبختی و تا خود خدا . . . تا آزادی . . . تا . . .
- این متن پس از متن "دم فرو گیر و سر به زیر دار ..." نوشته شده -
(ج.امید)
۱ نفر
این را
امتیاز دادهاست