در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سید علیرضا معصومی: این مثنوی حدیث پریشانی من است بشنو که سوگنامه ی ویرانی من است ام
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:35:43
این مثنوی حدیث پریشانی من است

بشنو که سوگنامه ی ویرانی من است

امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام

بلکه به یُمن آمدنت جان گرفته ام

گفتی غزل بگو؛ غزلم! شور و حال مُرد

بعد از تو حسِ شعر فنا شد؛ خیال مُرد

گفتم نرو که تیره شود زندگانی ام

با رفتنت به خاکِ سیه ... دیدن ادامه ›› می نشانی ام

گفتی زمین مجالِ رسیدن نمی دهد

بر چشمِ باز، فرصتِ دیدن نمی دهد

وقتی نقاب محورِ یکرنگ بودن است،

معیارِ مهرورزی مان، سنگ بودن است،

دیگر چه جای دل خوشی و عشق بازی اَست؟

اصلا کدام احمق از این عشق راضی اَست؟؟

این عشق نیست؛ فاجعه ی قرن آهن است

"من" بودنی که عاقبتش نیست بودن است

حالا به حرف های غریبت رسیده ام

فهمیده ام که خوبِ تو را بد شنیده ام

حق با تو بود، از غمِ غربت شکسته ام

بگذار صادقانه بگویم که خسته ام

بیزارم از تمام رفیقانِ نارفیق

این ها چقدر فاصله دارند تا رفیق

من را به ابتذالِ نبودن کشانده اند

روح مرا به مسندِ پوچی نشانده اند

تا این برادرانِ ریاکار زنده اند،

این گرگ سیرتانِ جفاکار زنده اند،

یعقوب درد می کشد و کور می شود؛

یوسف همیشه وصله ی ناجور می شود

اینجا نقابِ شیر، به کفتار می زنند

منصور را هر آینه بر دار می زنند

اینجا کسی برای کسی، "کس" نمی شود

حتی عقاب، در خورِ کرکس نمی شود

جایی که سهمِ مرد، به جز تازیانه نیست،

حق با تو بود، ماندن مان عاقلانه نیست

ما می رویم چون دلمان جای دیگر است

ما می رویم هر که بمانَد، مخیّر است

ما می رویم گرچه ز الطافِ دوستان،

بر جای جایِ پیکرمان زخمِ خنجر است

دل خوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش

در دینِ ما مِلاکِ مسلمان، ابوذر است

ما می رویم، مقصدمان نامشخص است

هر جا رویم، بی شک از این شهر، بهتر است

از سادگی ست گر به کسی تکیه داده ایم

اینجا که گرگ با سگِ گله برادر است

ما می رویم؛ ماندنِ با درد فاجعه ست

در عرفِ ما نشستنِ یک مَرد، فاجعه ست

دیریست رفته اند امیرانِ قافله

ما مانده ایم، غافلِ پیرانِ قافله

اینجا دگر چه بابِ من و پای لنگ نیست

باید شتاب کرد، مجالِ درنگ نیست

بر دربّ آفتاب، پیِ باج می رویم

ما هم بدونِ بال، به معراج می رویم ...
=====
ببخشید طولانی شد اما این شعر رو خیلی خیلی دوست دارم
مهسا علی پور و محمّـدمهـدی ندّاف این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید