من هنوز لج می کنم، هنوز اعتراض می کنم، هنوز فریاد می کشم، هنوز می لرزم و به لُکنت دچار می شوم، هنوز زیر بار نمی روم، هنوز باج نمی دهم و نمی گیرم، هنوز اعتقادْ نمی خرم و نمی فروشم، تسلیم نمی شوم، فساد نمی کنم، در یک کار نمی مانم، عادتِ سر به سنگ کوبیدن را ترک نمی کنم، با اراذلْ کنار نمی آیم، با دزد ها دست نمی دهم، با خائنان و خبر چینان سلام و علیک نمی کنم، و هنوز، هنوز، هنوز، های هایْ گریه می کنم، به خدا، درست مثل بچه ها، مثل نوجوانها، و مثل عاشق ها ...
از: ابوالمشاغل نادر ابراهیمی عزیز