لحظه ی دیدار نزدیک است
...
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ! نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
...
لحظه ی دیدار نزدیک است
از: مهدی اخوان ثالث ... 42 !