نمایشنامه:
من دیشب به قتل رسیدم
نوشته:
رهام اطمینان
پرده سوم:
(صدای برفک تلویزیون.)
(صحنه روشن میشود.)
(مرد لاتکس پوش در قفسی زندانی است و دستش را از لای میلهها بیرون آورده و تلاش میکند چیزی شبیه پیچ گوشتی را بگیرد. گوشه قفس تلویزیونی قدیمی روشن است و صحنه را صدای برفک تلویزیون پر کرده. )
(صحنه خاموش میشود.)