در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | raha azimi: گلایه دکتر شریعتی از خدا و جواب سهراب سپهری از زبان خدا : پریشانم،
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:52:17
گلایه دکتر شریعتی از خدا و جواب سهراب سپهری از زبان خدا :
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را ... دیدن ادامه ›› کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا
تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است ...
جواب سهراب :
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا.
با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
تو را در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد ...
یعنی چی؟مگه دختر سعدی و شاه خاقانن که مناظره کردن؟!
قطعه اول از کارو نویسنده دهه های 30 و 40 هست.و قطعه دوم که در نهایت سستی و افتضاحات ادبیست گمنامست که شاعرش با گمنامی خدمت به خلایق کرده.
چرا اطلاعات غلط میدین آخه.حتا به شوخی و طنز.
دوست شاعری دارم که میگفت روزی بر صفحه گوشیش پیامکی نقش بسته بود که زیر آن نوشته بودن دکتر علی شریعتی.میگفت دقت بیشتری که کردم دیدم شعر خودمه که دست به دست شده با زیر نویس نام شریعتی.
واقعن که!
۱۶ بهمن ۱۳۹۲
متأسفانه چهره ی واقعی دکتر شریعتی خیلی با این چهره ی ساختگی او در جوامع مجازی و پیامک ها و ... فرق میکنه.
افکار دکتر شریعتی را با سخنان پوچ و بی محتوای امروزی که به نام او میزنند تحریف میکنند
دوست عزیز
تقصیر شما هم نیست
متأسفانه جوّ حاکم بر جامعه اینطوره
به نظرم اگه واقعا به دکتر شریعتی علاقه مندید
میتونین سخنرانی هاش رو دانلود کنین و گوش کنین
و ... دیدن ادامه ›› بلندی افکار این استاد بزرگ رو از زبان خودش بشنوین و بهش پی ببرین...
اونموقع حتی میتونین تشخیص بدین که از اینهمه مطلب و شعر و داستان، کدومشون با تفکر این بزرگمرد ایران پیوند داره.
موفق و سربلند باشین
در پناه حق...
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
آقای امیر رضا شما درست می گویید من خودم کتاب هبوط در کویر ایشان را مطالعه کردم و اندکی با طرز فکر ایشان آشنا هستم از این به بعد در گذاشتن مطالبی که از دکتر شریعتی نقل میکنند توجه بیشتری می نمایم ولی این را بدانید تقصیر از من نبوده زیبایی این مطلب در یکی از سایت ها نظرم را جلب کرد و خواستم دیگران هم بخوانند .
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید