سلام دوستان، نمایشو دیروز دیدم و به نظرم خیلی عالی بود، نقد بعضی از دوستان مخصوصاً نقد آقای حیدری رو خوندم و بسیار جامع بود، و با بخشی از نقدشون که دلیل این تک گوییها مشخص نیست موافقم، من نظرمو بعنوان یه تماشا گر عادی که ماهی یکبار از شهرستان برای دیدن تیاتر میاد میگم، فضای کا بشدت گیرا و تاثیر گذار بود، بازیها و هماهنگی بازیگرها بسیار عالی بود، انتخاب آشپز خانه بعنوان محل روایت جالب بود که با تعریف زن ایرانی سازگار بود، وزنه تعادل اینکار خانم کردا بودن که بنظرم بهترین بازی مال ایشون د بعد خانم بهرامی و اسکندری بودن، شاید بخاطر همین از وسط دکور بازی ایشون شروع شد، تعاریف زیبایی از عشق بیان شد که هر کدوم در جایگاهشون درست برای شخص و شاید غلط از دید عموم مخصوصاً ماجرای آقای محمد خانی، نقش خانم اسفندیاری بیانگر فعل خواستن تا پای گذشتن از عشق و زندگی و خود بود، ماجرای عشق خانم جاهد با همه تلخیش از فرط تکرار دیگه نه غیر عادی و نه شنیع به نظر میرسه، و اما عشق خانم دوران که نمونه یک عشق ایرانی همراه با از خودگذشتگی است، عشقی پاک و درونی که در تار و پود این زن وجود داره و برای همین هر بار حضور خانم کردا نمایش رو به سمت حسی از آرامش و وقار پیش میبرد، و برای همین تونست از دستپخت خودش بطور کامل استفاده کنه و مجبور به دور ریختنش نشه، امیدوارم تونسته باشم حسم رو کامل بیان کرده باشم، و امیدوارم همه بتونن این کارو ببینن و ازش لذت ببرن، با تشکر از همه گروه هم هوایی.