شب است خورشید نیازم طلوع می کند
بر سر سجاده ی عشق تو
عطش روزهایم
آتش نیاز به تو را شعله ور می کند
سحریم شده
رطب خیال تو
دهانم شیرین تر از عسل می شود
وقتی اشک اشتیاق
نمناکش می کند
مسیر قبله ام
از کوی آشنایی
می گذرد
به دنبال نسیمی می گردم
که هنوز طبل عید ننواخته اند
مرا بنوازد