در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نگار اسکندری: .:: گروتسک ::. Grotesque گروتسک در غرب به عنوان یک سبک هنری ، ح
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:39:38
.:: گروتسک ::.

Grotesque

گروتسک در غرب به عنوان یک سبک هنری ، حداقل از ابتدای دوره مسیحیت در فرهنگ رومی سابقه دارد .

آن هنگام که در یک نقاشی واحد ، انسان ، حیوان و گیاه را به هم در می آمیختند .

در حقیقت گروتسک به عنوان یک اصطلاح معتبر و پرمعنا جدیدا مورد پذیرش قرار گرفته است، هر چند کوشش های مهم ولی پراکنده در تعریف گروتسک ، ... دیدن ادامه ›› در صده نوزده میلادی صورت گرفت، اما تنها در سال ١٩٥٧ میلادی و با انتشار کتاب « گروتسک در هنر و ادبیات » اثر ولفگانگ کیزر منتقد آلمانی بود که گروتسک مورد بررسی بسیاری از تحلیل های زیبا شناختی و سنجش ناقدان قرار گرفت. بیشترین تلاش در بیان ماهیت گروتسک توسط ولفگانگ کیزر انجام گرفته است . وی در کتابش میگوید :

گروتسک تجلی این دنیای پریشان و از خود بیگانه است، یعنی دیدن دنیای آشنا از چشم اندازی که آن را عجیب می نماید و این عجیب بودن ممکن است آن را مضحک یا ترسناک جلوه دهد و یا هر دو کیفیت را به صورت همزمان پدید آورد . گروتسک بازی با پوچی هاست، به این مفهوم که هنرمند گروتسک پرداز درحالی که اضطراب خاطر را در خنده ظاهر پنهان میکند، پوچی های عمیق هستی را به بازی می گیرد. گروتسک حرکتی در جهت تسلط بر عناصر پلید و شیطانی دنیا و طرد نمودن آنها است.

"عناصری قابل تشخیص در یک اثر گروتسک"

الف) ناهماهنگی:
بارزترین خصیصه گروتسک، عنصر ناهماهنگی است. این نا هماهنگی می تواند از کشمکش، برخورد، آمیختگی نا همگون ها ناشی شده باشد.

ب) خنده آوری و خوفناکی:
همه کسانی که در خصوص گروتسک نوشته اند، آن را با مضحکه و هراس درآمیخته اند. عده ای که گروتسک را نوعی کمدی می دانند، آن را در رده بورلسک ( نوعی تقلید در ادبیات انگلستان که به منظور سرگرمی و تفریح، عیبی را با استفاده از کلماتی پر معنا و سنگین بزرگنمایی می کنند ) و انواع دیگر مضحکه عامیانه طبقه بندی کرده اند. دیگرانی که بر کیفیت خوفناک گروتسک تکیه دارند، آن را مرز دنیای رازها و خارق العاده ها دانسته و به دنیای ماوراءالطبیعه سوق می دهند. متن گروتسک نباید به گونه ای باشد که در سرانجام، اثری مضحک و تفریحی از کار درآید یا مخاطب بپندارد که با مضحکه روبروست و نفس اثر را که وحشت و نفرت مجسم است جدی نگیرد . البته باید دقت نمود تنها در اثر کشمکش عنصرهای متضاد است که تاثیر ویژه گروتسک حاصل می شود.

ج) افراط و اغراق:
گروتسک دارای طبعی افراطی است و عنصر اغراق و زیاده روی از خصایص بارز آن است، بدین جهت اغلب از روی اشتباه با فانتزی و خیال پردازی هم ردیف شمرده می شود . دنیای گروتسک با تمام عجایب آفرینی ، همان دنیای آشنای ماست و از خیال پردازی بسیار دور است. دنیای گروتسک حقیقی، مستقیم و بی پرده است و همین است که آن را قدرتمند می سازد. اگر اثر در دنیایی خیالی و بدون اشاره به دنیای واقعی خلق شود، دیگر گروتسکی وجود نخواهد داشت.

د) نابهنجاری:
نابهنجاری، منشاء مضحکه و وحشت و انزجار است. واکنش های معمول که نسبت به گروتسک نشان داده میشود ( احساس نشاط و انزجار ، خنده و ترس ، جاذبه و دافعه همزمان )، حاصل مواجهه با نابهنجاری شدید است. شاید بخاطر همین ماهیت نابهنجار گروتسک و نحوه عرضه مستقیم و افراطی این نابهنجاری است که آن را به عنوان مطلبی عذاب دهنده و نفرت انگیز، توهین به عفاف و طغیانی علیه حقیقت و هنجار محکوم می کنند.

"مشابه های گروتسک"

1) Absurd : ابزوردیسم هم مانند گروتسک به علت کثرت استعمال، معانی زیادی یافته است. هر دو را اغلب به معنای مسخره، نامتعادل و احمقانه بکار برده اند. اگر بپذیریم که نمایشنامه های ابزورد در خلق متن نمایشی به گروتسک نزدیک می شوند، می توان تئاتر ابزورد را نوعی تئاتر گروتسک دانست. آثار نویسندگانی مانند بکت ، یونسکو ، آداموف ، ژنه و پینتر گنجینه ای از ادبیات گروتسک است. برای مثال در خصوص اشخاصی چون « لاکی » و « پوزو » در نمایشنـامـه « در انتظار گودو » ، « سخنران » در نمایشنامه « صندلیها » ، « مادام » در « کلفت ها » یا درباره توصیف صحنه هایی مانند ظهور ونگ ونل از سطل زباله در نمایشنامه « آخربازی » یا واقعه شستشوی مغزی در نمایشنامه « جشن تولد » مشکل می توان تصمیم گرفت که اصطلاح گروتسک یا ابزورد را باید بکار برد.

2) فراشگفت: تفاوت گروتسک و فرا شگفت در این است که گروتسک افراطی تر و معمولا خصمانه تر است حال آنکه فرا شگفت می تواند عجیب و غریب باشد، بدون آنکه ناراحت کنندگی و عذاب آوری گروتسک را داشته باشد .

3) کاریکاتور : گروتسک همواره با کاریکاتور همگام بوده است . کاریکاتور همان اغراق آمیز جلوه دادن خصوصیت های معین و مشخص است . تفاوت گروتسک و کاریکاتور در این است که کاریکاتور عناصر متضاد و ناهمگون را درهم نمی آمیزد و در آن احساس تجاوز عناصر ناجور در قلمرو یکدیگر وجود ندارد . برای مثال اگر یک بینی بیش از اندازه معمول بزرگ ترسیم شود، یک کاریکاتور شکل گرفته است ولی چنانچه این بینی آنقدر بزرگ شود که بقیه عناصر صورت را تحت شعاع قرار داده و تابع خود سازد، به یک کاریکاتور-گروتسک رسیده ایم چرا که باعث انزجار و وحشت می شود.

4) طنز : زمانی که یک طنز پرداز می خواهد بیشترین حس ریشخند و انزجار را در مخاطب ایجاد نماید ، قربانی خود را به گونه گروتسک به نمایش در می آورد . عامل اساسی که گروتسک را از طنز متمایز می سازد ، آمیزش تضاد ها در عمل و تاثیر است . گروتسک برخلاف طنز ، درست و غلط ، و راست و دروغ را معین نمی کند و درس اخلاق نمی دهد ؛ بلکه می کوشد تفکیک ناپذیری آنها را ارایه دهد . خنده ، عصبانیت یا احساس انزجاری که طنز در مخاطب خود ایجاد می کند کاملا تفکیک شده و جدا از هم است حال آنکه گروتسک می کوشد با تلفیق این حسها ، مخاطب خود را درگیر پاسخ ها و واکنش های مختلف کرده و نوعی گیجی و تشتت فکری ایجاد نماید .

5) طعنه : طعنه در عمل و باز تاب عمل ، جنبه ای عقلانی دارد حال آن که گروتسک بیشتر با احساس سر و کار دارد . طعنه نویس گاهی از گروتسک به عنوان وسیله ای برای مقاصد کنایه آمیز خود استفاده می نماید ولی گروتسک با طعنه مغایرت دارد .

6) مضحکه : خنده در گروتسک جنبه ای ضروری و اساسی دارد . یک اثر گروتسک معمولاً خنده را نیز به همراه دارد ولی مخاطب گروتسک نمی تواند از ته دل بخندد چرا که این عنصر با ادراکی مغایر و ناسازگار ارایه می گردد.

"عملکرد و اهداف گروتسک"

الف) پرخاشگری و از خود بیگانگی:
تاثیر گروتسک از طریق یک ضربه ناگهانی اعمال می شود و به همین دلیل می توان از آن به عنوان سلاحی برای حمله و پرخاش بهره برد .

ب) تاثیر روانی:
« تامس کرامر » می گوید که در گروتسک احساس اضطراب ، ناشی از مضحکه ای است که به افراط کشیده شده است . ولی برعکس این گفته ، گروتسک شکست و طرد اضطراب ناشی از جهل و معضلات توضیح ناپذیر ، توسط مضحکه و خنده است . « مایکل ستیگ » با استناد به این تعریف و با توسل به دیدگاه « فروید » در خصوص تابو و بازگشت ترس های دوران کودکی به تعریفی روانشناختی از گروتسک می رسد : « گروتسک یعنی اداره کردن خارق العاده به وسیله مضحکه »

ج) تنش و گشایش ناپذیری:
گروتسک در یک زمان هم آزادی بخش است و هم تنش زا . برای مثال عنصر کمیک دو حالت همزمان را پیش می آورد؛ خنده ای از ته دل و خنده ای که مفید یا دفاعی است.
گروتسک می تواند بی هدف حاصل شده و در ساختن آن هیچ قصد و عمدی نباشد . هنرمندان بزرگ هم ممکن است گاهی از روی اشتباه به گروتسک رسیده باشند ولی تعداد نویسندگانی که دوست داشته اند به دلیل گروتسک خلق شده در آثارشان مشهور شوند اندک است. برای نمونه می توان « فردریک کمپنز » شاعر آلمانی را نام برد که به گروتسک پرداخته است.

::. هر تراژدی به طریقی خنده آور و کمیک است و تمام کمدی ها به طریقی تراژیک و غمبار هستند .::

دوستون دارم... :)

این بار هم با دست پر اومدید :)
سپاس بسیار از این تعریف کامل و مفید از گروتسک.
۱۹ مرداد ۱۳۹۳
با تشکر فراوان از مطلب پربارتان

در عالم موسیقی، مرلین منسون به نظرم تمامی ملاک های گروتسک که عرض کردید را دارد(خواننده ی محبوب من:))
۱۹ مرداد ۱۳۹۳
محمود حریفی عزیز
baharinbahar عزیز
ممنون که خوندین و دوست داشتین عزیزان من :)
دوستون دارم خیلی زیاد :)
...
محمود جان ممنون از لطفت :)
۱۹ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید