بنام یزدان پاک
(درد کشیده)
من غربته تنهایی چشمان ستاره در تیرگی شب که نه در روز بدیدم
من رقص پرنده سر گل تا بگلستان پروانه شدن برسر شمعی رو چشیدم
من سوختن بال وپره عابدو زاهد برشمع رخه شعله سوزانه تو دیدم
سیمرغه هوایی نشدم پر نکشیدم تا وصف دله عاشق مجنونو شنیدم
من سوز دل عاشقو با نایو نیی خوش هنگام سفر کردنم از خانه شنیدم
من سوختمو ساختم اما تو ندیدی من پشت در میکده با ناله چه دیدم
افسوس ندیدیو نمیبینیم هرگز من با خود گل تا به سحر خواب چه دیدم
..تقدیم به گل رویتان (ح پ)
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند