کوچ ابدی بانوی غزل ..
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت وسحر دمید بیا
شهاب یاد تو درآسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گقتم
ز
... دیدن ادامه ››
غصه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه می کنی دیدار
به هوش باش که هنگام آن رسید بیا
به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم زسینه برون شد ز بس تپید بیا
نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا
امید خاطرسیمین دل شکسته تویی
مرا مخواه ازین بیش ناامید بیا
پ.ن. بدترین حال ممکن اینه که صبح که از خواب بلند شدی اولین چیزی که می شنوی خبر درگذشت یکی از محبوب ترین شاعرات باشه , اونم وقتی که به شدت انتظار بهبودیشو می کشیدی ..
یادت همیشه و همیشه سبز سیمین بانوی غزل ایران