در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ایرج تدین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:26:30
 

کارشناسی بازیگری
فعالیت تئاتری از سال ۱۳۸۳
بازی در نمایش های اختراع والس. روزی می بایست میمیرد. گیل گمش. مل پامنی. آژاکس. هملت در روستای مردوش سفلی. شازده کوچولو. لافکادیو. دویدن در میدان تاریک مین. بیستون در اندوه و...

بازی فیلم های شهرآشوب. کوتاه مثل زندگی. سرزمین برادر
فیلم های کوتاه هارمونی. گول. بازگشت. قرص نخور. قبل از تاریکی. هون. متد. فرشته. ابرها گاز نمی گیرند. تی وی. اشغال. محاق و...

بازی در سریال های عملیات ۱۲۵. جلال. آهوی من مارال. فوفو مسافری از کامادور

 ۰۱ اردیبهشت ۱۳۶۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
لطفا با چشم دل ببینید...
بعد از گذر از سیاره های بسیار که هر کدام نمادی و تمثیلی از مراحل تکامل و خصلت های
بشری ست و بعد از گذر از دروازه پر از گل سرخ که تا به حال خیال میکردی که در عالم یگانه است به ناگاه با کثرت بسیار مواجه می شوی... دلت افسرده میشود و آمال و آرزوهایت به هم می ریزد... صدایی تو را فرا می خواند از جایی نامعلوم...
او زیر درخت است زیر درخت سیب... و چه زیبا و افسون گر جلوه گری می کند.
روباه که در تمثیل ها و حکایات کهن مظهر مکر و حیله و فریب کاری ست در این قصه به طرز متفاوت و هوشمندانه ای به عنوان مظهر عشق و دوستی و راهنما برای شناخت دنیای آدم ها و باطن آنها معرفی میشود.
برای نزدیک شدن به این موجود جذاب و دوست داشتنی باید اهلی اش کنی و قاعده بازی را رعایت... یعنی ایجاد علاقه کنی ،دلبستگی و نیاز به ھمدیگر... بدون دخالت کلام که منشا سوءتفاھمات است... شاید ھمان عشق در یک نگاه...! وقتی دوست داشتن و نگرانی و دلشوره و انتظار رخ می دهد آنوقت است که متوجه یگانگی در عین کثرت می شوی و گل سرخ درونت را بی نظیر و یگانه میبینی...
لحظه جدایی و فراق هم از راه میرسد و اشک جدایی که بر گونه های روباه عاشق و اهلی می بینیم ... دیدن ادامه ›› ما را به یاد مراحل عشق ، هجران و تنهایی می اندازد.
اما بار معنایی و راز این قصه ساده و کودکانه و عمیق که در کلیات و جزییات آن شاهدیم از زبان نویسنده که خود هم خلبان است و هم تمام آدم های محصور در سیاره ها و هم شازده کوچولوست ما را و خود را به یاد خیلی چیزها میاندازد... اصالت های گمشده بشری ، دنیای درون و بیرون ، تنهایی و اندوه آدم ها و چرخه تکرار مکررات ( که مخصوصا در دنیای مدرن و پسامدرن ما در حال بیشتر و گسترده تر شدن است) داستان ما را با خود به دنیاهای مختلف می برد و با تصاویری واضح و شفاف و صادقانه از حال و هوای خودمان مواجه مان می کند...
در این جهان پر شتاب و گریزانی که ما در آن به سر می بر یم این قصه پر از نشانه و یادآوری ست که در این دور باطل زندگی و سرگشتگی در این تکرار کمی متوقف شو یم و
مکث کنیم ...
لطفا با چشم دل ببینید...!
لیلى شجاعى این را پاسخ داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما

تماس‌ها

09120193705