نمایشی چندلایه با موسیقیای خیلی عالی و قوی که نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد و در واقع تقریباً سه تئاتر در یک اجرا را تجربه میکنید. اجرا همزمان در سه زمان جریان دارد: جهان اسطورهای شاهنامه، فضای ادبی و تاریخی قاجار و زمان حال و این جابهجاییها با وجود پیچیدگی، بسیار روان و قابل دنبالکردن هستند. دکور متناسب با فضا، نورپردازی دقیق و بازی با نور نیز از نقاط قوت نمایش به شمار میروند و به عمق بخشیدن به روایت کمک میکنند. طنز بهجا نیز باعث میشود فضا زنده بماند و از سنگینی بیش از حد روایت جلوگیری شود. بازیگر نقش زن (در دو نقشِ مادر داراب و الچا) حضوری چشمگیر دارد و با تغییر بیان و حرکات، دو شخصیت کاملاً متمایز و باورپذیر را ارائه میدهد. در کنار او، بازیگر نقش گرگین، بازیگر مطربی که نقش سرباز را نیز ایفا میکند و بازیگر نقش اردشیر اجراهای قابل توجهی دارند و گروه بازیگری از هماهنگی خوبی برخوردار است، هرچند حضور این نقشها بیش از سایرین در ذهن مخاطب باقی میماند. ریتم اجرا در مجموع نسبتاً بالاست، بخش اسطورهای سریع پیش میرود که گاهی فرصت هضم عمیقتر روایت را محدود میکند، در حالی که در بخش زمان حال ریتم گاهی کاهش مییابد. با وجود این، نمایش جسورانه، فکرشده و دیدنی است که از قاببندیهای صحنهای دقیق و زیبا بهره میبرد که ارزش بصری کار را افزایش میدهد.