در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | متن مسعود طیبی درباره نمایش هملت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:54:52
نمایش هملت | متن مسعود طیبی درباره نمایش هملت  | عکس

نمی دانم در تئاتر ما چه می گذرد. شاید دوران اوج آن تمام شده است که تعدادی از همکاران ما احیای تئاتر را در حضور ستارگان می بینند. حضور ستارگان بد نیست بلکه خوب هم هست اصولابازیگرتئاتر و بازیگر سینما معنی ندارد. چرا؟ بازیگر با تکنیک باید بداند که مدیوم تئاتر و مدیوم سینما هریک ویژگی های خاص خود را دارند و بازیگر باید بتواند در هر ساختاری ویژگی های بازی خود را منطبق با آن تغییر دهد. اینکه چرا اجرای آثار نمایشی از سمت مخاطبان مورد استقبال قرار نمی گیرد، دلایل متعددی دارد: 1- سطح کیفی آموزش در دانشگاه ها و آموزشگا های هنری مناسب نیست و همه سودای ستاره شدن در سر می پرورانند نه بازیگر شدن و همین افراد وارد پیکره تئاتر نحیف ما می شوند و هرگز نمی توانند کمکی به آن کنند چرا که دانش است که بنیان اندیشه را دگرگون می کند و این اندیشه است که باعث شکل گیری و پیشرفت تکنیک های برتر اجرایی می شود بنابراین سطح کیفی تولیدات نمایشی افول می کند و همین افول مبنای سقوط می شود: چه سقوطی؟ 2- حال کارگردانی که حتی کم مایه نیست، خوانده است، تجربه کرده و اندیشه تولید می کند چه باید بکند؟ یا خانه نشین است یا هرچه می زند به در بسته می خورد اما قشر دیگری از کارگردانان! خوب راه و رسم پر کردن سالن های خود را آموخته اند چنانچه هنرمند گرامی سهراب سلیمی در گفت وگویی که این اواخر با ایشان داشتم به نکته جالبی اشاره کردند: «برای فروش هر مضحکه و حرکات سخیف و غیرانسانی را برای جلب تماشاگر روی صحنه انجام می دهند.» متاسفانه هویت تئاتری ما معطوف به سالن ها شده است به مثال همان فردی که زمانی با لباس حقیر در مهمانی رفت و او را راه ندادند و زمانی بعد با لباسی فاخر رفت و به لباسش غذا خوراند. جای بسی افسوس است که وقتی دانشجویی یا تماشاگری می خواهد تئاتر ببیند، می گوید برویم مثلاتماشاخانه ایرانشهر تئاتر ببینم و اصلاکیفیت کار برایش مهم نیست، فقط سالن اجرا و ستاره ها برایش تعیین کننده هستند.

حال ما شاهد بودیم که چه اجرای های ضعیفی این اواخر در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفته است که افسوس آدمی را برمی انگیخت اما برای مخاطب کمترین اهمیتی ندارد و صد حیف از این وضع. بارها دیدم جوانانی را که در سالن های مختلف و کوچک اجرا رفته اند اما چه خوب و هنرمندانه و بار ها دیدم همین اتفاق با استار ها هم افتاده. پس اندیشه و تکنیک بیانگر سطح کیفی کار است نه استار ها و سالن ها و اینجا فقط می توان آهی کشید و ای کاش ها گفت، ای کاش کیفیت آموزش ما بالابود، ای کاش هنرمندان ما عادلانه تر در برابر خود می ایستادند و خود را قضاوت می کردند، که آیا ضعف از من است یا جامعه را استارپرور کرده ام؟ ای کاش مخاطب ما اثر برایش مهم بود و نه سالن و استار هایش که این به آن معنی است که اندیشه در روحش مملو است و با لذت درمی آمیزد، نه تنها حظ بردن از دیدن استار ها.

من هم اگر بشود لقب کارگردان را به من اطلاق کرد، هم تجربه اجرا در تئاتر شهر را داشته ام، هم تجربه اجرا در جشنواره فجر، هم تجربه اجرا در تالار مولوی و هم... که بسیار هم به لحاظ حضور مخاطب پرشور بوده است. از طرفی با بازیگران شناخته شده هم سعادت همکاری را دارم و داشته ام اما اکنون که هملت را با افتخار در محفل گرم کارگاه نمایش باران به روی صحنه دارم هرگز ناراحت نیستم که چرا تماشاگر معدود و محدودی دارم، شبی 20 تا 30 نفر (بماند که فضا هم بسیار محدود است) چرا که همان تماشاگری که می آید و می بیند کاملافهیم است. پس بگذاریم اندیشه ما را در تئاتر هدایت کند، نه بازیگر و سالن.

درباره نمایش هملت
۲۱ آبان ۱۳۹۲