به گزارش برنا- گروه فرهنگ و هنر؛ کارگردان نمایش «شک» گفت: این نمایش پرسشهایی را مطرح میکند که هنوز برای ایران ۱۴۰۴ مسئلهاند و مسائل انسانی زمان نمیپذیرند کورش سلیمانی، کارگردان و بازیگر شناختهشده تئاتر، این روزها نمایش «شک» به قلم جان پاتریک شنلی را روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر برده است؛ نمایشی که با درونمایهای روانشناختی و اخلاقی، تماشاگر را درگیر پرسشهای جدی درباره حقیقت، باور و قضاوت میکند.
او که همواره در آثارش به دغدغههای انسانی و اجتماعی وفادار مانده، این بار نیز سراغ متنی رفته که در عین سادگی، پیچیدگیهای عمیقی در لایههای پنهان خود دارد.
سلیمانی درباره انتخاب این نمایش، روند تولید، بازیگران و نگاهش به تئاتر معاصر، گفتوگویی با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ داشته که در ادامه میخوانید.
موضوع نمایشنامه «شک» جهان شمول است.
چه نکاتی در نمایشنامه «شک» جان پاتریک شنلی شما را مجاب کرد که آن را برای اجرا انتخاب کنید؟ با توجه به اینکه این متن از نظر روانشناختی و اخلاقی دارای لایههای عمیقی است، چه مؤلفههایی در آن دیدید که برای تبدیلشدن به یک اثر نمایشی تأثیرگذار در تئاتر امروز ایران مناسب باشد؟
برای من دو ویژگی همیشه در انتخاب یک نمایشنامه اهمیت دارد؛ اول، زیباییشناسی و ساختار هنری اثر و دوم، دعوت مخاطب به اندیشیدن. اثری برای اجرا مناسب است که هم از نظر دراماتیک زمینه مناسب برای نمایش فراهم کند و هم دغدغهمند باشد؛ چه دغدغههای انسانی و فلسفی، چه دغدغههای اجتماعی و روزمره.
نمایشنامه شک هر دو ویژگی را دارد. علاوه بر این، موضوعاتی مثل قضاوت، نوع نگاه به دینداری، تقابل تعصب با نگاه منعطف، اخلاق، قدرت، دروغ، تهمت، تبعیض نژادی و حتی شیوه آموزش در آن مطرح است. اگرچه متن در اوایل سال ۲۰۰۰ نوشته شده و به دهه ۶۰ میلادی در کشوری دیگر مربوط میشود، اما موضوعاتش هنوز برای ما در تهران ۱۴۰۴ مسئلهاند. مسائل انسانی زمان نمیپذیرند و به همین دلیل است که هنوز به سراغ چخوف، شکسپیر، هملت و... میرویم، چون پرسشهایی که مطرح میکنند جهان شمول و زندهاند.
نمایشنامه «شک» از جنبه مفهومی روی مسئلهای تأکید دارد که در ظاهر منفی تلقی میشود. از نگاه شما، آیا نمایش میخواهد بگوید شک همیشه چیز بدی است؟ یا اینکه میتواند ما را به حقیقت نزدیکتر کند؟
اتفاقاً نکته مهم همینجاست. نمایش دو نوع شک را از هم تفکیک میکند. یک نوع، شکهای روزمره است؛ شک به همسایه، همکار، دوست، که میتواند مخرب باشد. اما نوع دیگر، شک متعالی است. شکی که انسان نسبت به دیدگاهها و باورهای سفت و سخت گذشتهاش پیدا میکند. این شک مقدمه ایمان است.
در موعظه ابتدایی نمایش هم پدر فلین میگوید: شک میتواند ریسمانی به استحکام ایمان باشد. در ادبیات کلاسیک خودمان هم این نوع تحول را زیاد میبینیم؛ ناصرخسرو در میانه زندگیاش متحول میشود، مولانا در برخورد با شمس گذشته خود را زیر و رو میکند. ما هم در بروشور نمایش از قول حضرت مسیح آوردهایم: ملکوت خدا را کسی درنمییابد، مگر آنکه دوباره متولد شود. این یعنی تحول درونی و رهایی از قطعیتها.
انتخاب هر نمایشنامه، بازتابی از نگاه کارگردان به جامعه خودش است.
بر اساس همین نمایشنامه فیلمی سینمایی به کارگردانی اسکات رودین با بازی بازیگرانی مانند مریل استریپ و اِمی آدامز و... ساخته شده است. آیا در روند کارگردانی به نوعی از فیلم الهام گرفتید یا بیشتر به جنبههای تئاتری اثر وفادار ماندید؟
درست میگویید. خوشبختانه من فیلم را کامل ندیدم اما چند دقیقهای از صحنهها را برای شناخت فضای اثر نگاه کردم. تفاوت زیادی با کار ما دارد. آن فیلم رئالیستی است، شخصیتهای بیشتری دارد، فضاسازی سینماییاش قوی است. در تئاتر، ما با حداقل امکانات، باید بیشترین اثرگذاری را داشته باشیم. مهم این است که کارگردان بداند برای چه مردمی، در چه جغرافیایی و با چه نگاهی سراغ یک اثر میرود. ما سالانه دهها نسخه از هملت در دنیا میبینیم، ولی هرکدام بازتابی از نگاه کارگردان به جامعه خودش است.
انتخاب درست بازیگران، کیفیت نهایی کار را تعیین میکند
در مورد انتخاب بازیگران هم کمی بگویید. چطور به این ترکیب رسیدید؟ بازیها بسیار منسجم و باورپذیر بود.
برای من همیشه دو چیز خیلی مهم است؛ یکی انتخاب متن، که راجع به آن مفصل صحبت کردیم و دیگری انتخاب بازیگر. چون این دو عامل، کیفیت نهایی کار را تعیین میکنند. واقعاً برای انتخاب بازیگر وقت میگذارم و با وسواس جلو میروم. در این کار هم همینطور بود. خدا را شکر تیم خیلی خوبی شکل گرفت. رویا افشار، بهنام تشکر، ویدا جوان و ساناز نجفی عالی بودند و بازی یکدستی را ارائه دادند.
در اجرای این نمایش، هماهنگی بین بازیگران بسیار چشمگیر بود. چطور به این یکدستی در اجرا رسیدید؟ آیا از ابتدا چنین چیزی مدنظر بود؟
بله، واقعاً یکی از ویژگیهای درخشان این اجرا همین همافزایی بین بازیگران بود. نوعی همکاری فداکارانه شکل گرفته بود؛ هیچکس نخواست خودش را از دیگری جلو بیندازد و واقعاً همزمان از خط پایان عبور میکردند.
از عشق، تعهد و نظم بازیگرانم دفاع میکنم/ تئاتر در ایران چرخه اقتصادی پایداری ندارد
فرایند تمرینها چطور پیش رفت؟
تمرینها خیلی جدی و منظم بود و بیش از چهل و پنج جلسهی سه ساعته تمرین کردیم و حتی فراتر از آن، جلسات خصوصی و تلفنی داشتیم. در سرمای زمستان، بعضی شبها تا دیروقت پای کار بودیم که واقعاً شرایط سادهای نبود. مخصوصاً برای خانمها که رفتوآمد شبانه برایشان سختتر است. با اینحال، همه با تمرکز بالا و تعهد کامل آمدند. اگر از هیچ چیز دفاع نکنم، باید از نظم، عشق و تعهد این بازیگران دفاع کنم چرا که میدانیم تئاتر در ایران، چرخه اقتصادی پایداری ندارد.
بدون تماشاگر تئاتر معنایی ندارد
با توجه به اینکه مستقل کار کردید، به مخاطبسازی چه نگاهی دارید؟
جنس کار ما غریب است. تئاتری که بدون وابستگی به هیج ارگان و اسپانسری روی پای خودش میایستد و سراغ متنی خاص میرود، در حقیقت ریسک کرده است. با این وجود حتی وقتی کسی میپرسد آیا نوجوان ۱۵ ساله میتواند این نمایش را ببیند، میگویم اول خودتان ببینید و بستگی دارد آن نوجوان چقدر آگاهی دارد. میخواهم بگویم برای ما مخاطب مهم است. اگر تماشاگر نباشد، تئاتر هم معنایی ندارد. برخی فکر میکنند ما فقط برای خودمان کار میکنیم اما اینگونه نیست و رضایت مخاطب مهم است؛ البته این رضایت هم خودش دو معنا دارد. ما در تئاتر دنبال رضایتی هستیم که باعث تعالی ذهن مخاطب و دیالوگ درونیاش با اثر شود.
و سخن پایانی...
از تک تک تماشاگرانی که وقت و هزینهشان را گذاشتند، تشکر میکنم. همچنین از همکارانم که بدون کمک آنها، هیچکدام از این رویاها به حقیقت نمیرسید. برای من تئاتر فقط یک اجرای تمام شده نیست. من همچنان به این گفت وگوهای بعد از اجرا علاقه دارم. لذت میبرم که با تکتک مخاطبانم به گفتوگو بنشینم. در جامعهای که پر از خشونت، قضاوت های نادرست و مفاهیم زشت است، به نظرم این نوع بحث و تبادلها بسیار مهم است. در دنیای هنری که متأسفانه گاهی ابتذال در آن رکوردهای عجیبی میزند، بودن در کنار هنرمندان و مخاطبانی که این دغدغهها را دارند، باعث احساس بالندگی من میشود و همچنان امیدوارم که بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم.
به گزارش روابط عمومی پروژه، آرش ظلیپور برای نخستین بار در این نمایش در نقش «جرّون»، قهرمان جزیره، ظاهر شده است. در اجرای پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، در حالی که تماشاگران درگیر فضای نمایش بودند، دچار کشیدگی تاندون پا شد. باوجود درد شدید، ظلیپور اجرای خود را ادامه داد و بهرغم سختیهای فیزیکی، تا پایان نمایش روی صحنه ماند و پس از پایان نمایش او به بیمارستان منتقل شد و کار درمانش آغاز شد.
طبق گفته پزشک درمانگر ظلیپور، او توانایی حضور روی صحنه را دارد اما فشار بیشاز حد برایش مشکلساز است. در نهایت باتوجه به رفع شدن خطر، این بازیگر ۳۱ فروردین روی صحنه نمایش حاضر شد.
«ذرات آشوب» با استفاده از یک روایت تاریخی ساده، داستان اشغال جزیره هرمز توسط استعمارگران پرتغالی را به تصویر میکشد و در عین حال به مسائلی چون هویت، وطندوستی و بیداری جمعی میپردازد.
این اثر نمایشی با ترکیب آیینهای جنوب، موسیقی زنده و طراحی صحنه خاص، تماشاگر را به دنیای گذشتهای میبرد که هرچند فراموش شده، اما هنوز زنده است.
از دیگر بازیگران این نمایش میتوان به مهدی حسینینیا، رؤیا جاویدنیا، گاتا عابدی، سید جواد یحیوی، ارسلان قاسمی و… اشاره کرد.
«ذرات آشوب» به کارگردانی ابراهیم پشتکوهی این روزها در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.
نمایش «کارنامه بنداربیدخش» نوشته بهرام بیضایی و با کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش از ۳۱ فروردین در مجموعه تئاتر شهر به صحنه میرود.
«کارنامه بنداربیدخش» اثر بهرام بیضایی قرار است از ۳۱ فروردین با کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود.
حسن فضلی و مهدی وحیدروش در این اثر به ایفای نقش میپردازند. سجاد افشاریان نیز تهیهکنندگی این نمایش را بر عهده دارد.
«کارنامه بنداربیدخش» که ساعت ۱۹:۳۰ به صحنه میرود روایتی از تقابل جمشاه و وزیرش بنداربیدخش است.
دستیار کارگردان: احسان اخوان صفار، طراحی صحنه: ساناز پوردشتی، طراحی صدا و موسیقی: مسعود طاهری، طراح نور: شاهین رحمانعلی، طراح لباس: حمیده گلمحمدی، طراح پوستر: پوریا احمدیان، مدیر تبلیغات: آیدا سرمست، مدیر روابط عمومی و مشاور تبلیغات: مرجان خسروی، ساخت تیزر: محمدصادق پیمانفر، موشنگرافی: حسن آگاهی، گرافیک: حمید حیات روشنایی، عکاس: شاهین مقدم، دستیار نور: احسان اخوانصفار، دستیار صدا: میترا بهرامپور، دستیار اجرایی: آناهیتا دولتدوست، ساخت دکور: احسان اخوانصفار، آبان ترابی، اجرای دکور: محمد طاهربخش، ابراهیم محمدیپور، دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
فروش بلیت نمایش «کارنامه بنداربیدخش» از طریق سایت تیوال انجام میشود.
مهمترین دلیل من برای اجرای نمایشنامه «شک (یک تمثیل)»، از منظر فردی، مسئله شک و ایمان بود. همچنین آنچه به لحاظ اخلاقی و اجتماعی مرا ترغیب به اجرای این نمایش کرد، موضوع قضاوت کردن، تهمت زدن و برخوردهای بیرحمانه ما با یکدیگر بود.
این را که دونالد مولر، تنها دانشآموز سیاهپوست مدرسه پس از بازگشتن از نزد پدرفلین، رفتارش عجیب بوده و نفسش بوی الکل میداده است، خواهر جیمز به خواهر آلویسیوس میگوید. بازگو کردن همین نکته نزد خواهر آلویسیوس بهعنوان مدیر مدرسه، آتش شکی را به پا میکند که بیش از هرکس دونالد مولر و مادر او، همچنین پدرفلین، خواهر آلویسیوس و خواهر جیمز در آن میسوزند.
این خط داستانی ساده شده نمایشنامه «شک (یک تمثیل)»، اثر تحسین شده جان پاتریک شنلی است که نه تنها روی صحنه که روی پرده سینما نیز مورد توجه بسیار قرار گرفت. اثری با ترجمه محمد منعم که این روزها به کارگردانی کورش سلیمانی با بازی بهنام تشکر در نقش پدرفلین، رویا افشار در نقش خواهر آلویسیوس، ویدا جوان در نقش خواهر جیمز و ساناز نجفی در نقش خانم مولر در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است.
«شک (یک تمثیل)» هفتمین نمایش گروه تئاتر بیستون پس از «ناگهان پیت حلبی»، «فالو می»، «خرده نان»، «سکوت سفید»، «فرودگاه پرواز شماره ۷۰۷» و «توافقنامه» است؛ اثری که میتوان زحمت کشیده شده برای اجرایش را از هرکدام از «اجزای آ»؛ کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه، لباس، نور و... احساس کرد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگو با کورش سلیمانی است که در نخستین روزهای اجرای تازهترین نمایشش به روزنامه هممیهن آمد.
باتوجه به خط سیر نسبتاً پیوسته نمایشهای روی صحنه برده شده توسط شما در همراهی با گروه تئاتر بیستون، اگر موافق باشید میخواهم گفتوگویمان را با نگاهی به دو فاصله ایجاد شده در این خط سیر توسط دو رویداد؛ یکی شیوع ویروس کرونا و دیگری اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ آغاز کنم. میدانیم که اگر شیوع ویروس کرونا و الزام فاصلهگذاری اجتماعی، نوع ارتباط اهالی هنر با مخاطب را دگرگون کرد، آنچه در میانه سال ۱۴۰۱ رخ داد، کارکرد هنر را نشانه گرفت.
یکی از سوالاتی که اهالی هنر ازجمله تئاتریها از پاییز ۱۴۰۱ بهاین سو از خود پرسیدند، این بود که اگر اجازه صحبت از آنچه را رخ داده است پیدا نکنند، هنرشان به چه کار خواهد آمد؟ در جست وجوی پاسخ این سوال بودیم که گروهی غیاب را انتخاب کردند و نکته مورد اشارهشان این بود که غیاب کارکرد خواهد داشت اگر به چشم بیاید. پیوستن به جریان تئاتر زیرزمینی یا آنطور که اهالی آن میگویند؛ تئاتر غیررسمی و اجراهای بدون مجوز هم انتخاب کسانی دیگر بود. در کنار این دو، عده بسیاری هم برای حضور روی صحنه همچنان به گرفتن مجوز پرداختند، با تاکید بر این که در همین حین میتوانند حرفشان را هم بزنند. شما به عنوان کارگردانی که از سال ۹۳ تاکنون، منهای سالهای ۹۴، ۹۹ و ۱۴۰۱ هر ساله نمایشی را روی صحنه بردهاید، تاثیر همچنان پیدای اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ را بر اهالی تئاتر و واکنش آنها را نسبت به این اعتراضات چگونه ارزیابی میکنید؟
گروه تئاتر بیستون که این روزها در حال اجرای نمایش «شک (یک تمثیل)» است، در طول ۱۱ سال گذشته، ۸ نمایش را روی صحنه برده است. ۸ نمایش که دو نمایش آن بازتولید آثار اجرا شده بوده است. ما در این میان جز سال ۱۳۹۴ که نمایشی را روی صحنه نبردیم، تنها سالهایی که نتوانستیم روی صحنه باشیم ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱ بود. این اتفاق در سال ۱۳۹۹ در پی شیوع ویروس کرونا و محدودیتهای ناشی از آن رخ داد.
بهگونهای که حتی نمایش «فرودگاه پرواز شماره ۷۰۷» را براساس متن احمدرضا احمدیِ نازنین در سال ۱۴۰۰ با دشواری فراوان اجرا کردیم. نمایشی که بازیگران آن در دوره تمرین با ماسک روی صحنه حاضر شدند و دوره اجرایش با شیوع سویه امیکرون همراه بود.
ما اگرچه در سال ۱۴۰۱ نوبت اجرایی را که داشتیم از دست دادیم اما درمجموع شرایط را هم پس از اعتراضات پاییز آن سال مناسب روی صحنه رفتن نمیدیدیم.
در نتیجه پس از آن، در سال ۱۴۰۲ نمایش «توافقنامه» را در ایرانشهر، سپس در سال ۱۴۰۳ در تماشاخانه ملک اجرا کردیم.
به عقیده من، ما اگر به این گزاره معتقدیم که تئاتر لازمه ارتقای فرهنگ جامعه است هیچگاه نباید به تعطیلی آن فکر کنیم.
من این نکته را از اساتیدم شنیدهام که در طول جنگ جهانی دوم در فرانسه، دو قشر به رغم شرایط موجود همچنان به کار خود ادامه دادند؛ یکی نانواها و دیگری اهالی تئاتر. پس با احترام به نظرات متفاوت تمامی دوستانم، معتقدم ازقضا در شرایط دشوار و دورانهای سخت است که جامعه بیش از پیش به گردهمآمدن و مرور تجربههای هنری در جوار یکدیگر احساس نیاز میکند.
من میدانم که برخی از دوستان کاربلدم چنین عقیدهای ندارند و روی صحنه نبودنشان برایم مایه افسوس است.
به عقیده من بهرغم تعلق این عبارت به حوزه اقتصادی اما اگر در «بازار عرضه و تقاضای هنر»، شاهد عرضه آثار هنری حرفهای نباشیم به ناچار باید عرضه آثار مبتذل را به تماشا بنشینیم. چراکه به هر حال تقاضای موجود باید به گونهای پاسخ داده شود. ضمن اینکه تاثیر برهمخوردن توازن در بازار عرضه و تقاضای هنر پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ همچنان قابل مشاهده و نگرانکننده است.
چون کسانی که باید کار میکردند، به هر دلیلی کنار کشیدند و کار نکردند.
هرچند خوشحالم که برخی از این دوستان به عرصه کار هنری برگشته و دریافتهاند که کار کردنشان بهتر از کار نکردنشان است، آن هم در حوزه تئاتر که نسبت به دیگر هنرها از پیوستگی بسیار بالاتری با بطن جامعه برخوردار است.
پس، به عقیده من، تحت هر شرایطی باید کار کرد مگر آنکه اساساً امکان کار کردن به هیچ وجهی وجود نداشته باشد. خسرو سینایی، مستندساز، نوازنده و شاعر آنچه را میخواهم بگویم به تمامی گفته است و برای همین پاسخ به سوال شما را با شعری از او پایان میدهم: «هر دری را کوفتم/ در بسته ماند/ دستهایم خستهاند/ لیک در راهم هزاران در هنوز/ در کنار کوچهها صف بستهاند/ من به درها مشت خواهم کوفت تا آخر/ شاید آخر باز شد یک در!»
باتوجه به تاکیدتان بر پیوستگی تئاتر با آنچه بطن جامعه میخوانید و از سوی دیگر آنچه در خبرهای منتشر شده در مورد نمایش «شک (یک تمثیل)» در خصوص ضرورت اجرای آن آمده است میخواهم بدانم دلیلتان برای انتخاب این اثر بهعنوان هفتمین نمایش گروه تئاتر بیستون برای اجرا چه بود؟
به عقیده من، برای اجرای هر اثر نمایشی باید دو پروسه دشوار را پشت سر گذاشت؛ یکی انتخاب متن و دیگری انتخاب بازیگر. من معتقدم اگر این دو پروسه به درستی انجام شود بیش از ۶۰ درصد کار درست پیش رفته است.
در نتیجه برای آن که خودم و گروه اجراییام به سلامت از این دو پروسه بگذریم، زمان بسیاری صرف میکنم. در مورد انتخاب نمایش «شک (یک تمثیل)» خاطرم هست که با توجه به نوبت اجرایمان در تماشاخانه ایرانشهر، با دوستان عزیزم؛ بهنام تشکر، سینا ییلاق بیگی طراح صحنه و مجید کاشانی طراح گرافیک در حال گفتوگو بودیم.
طی این گفتوگو بهنام به فیلمی به همین نام به کارگردانی جان پاتریک شنلی اشاره کرد که من آن زمان ندیده بودمش.
همانجا سینا از نمایشنامهای که شنلی فیلمنامه «شک» را براساس آن نوشته است گفت. نمایشنامهای که وقتی خواندمش، با وجود آن که نمایشنامههای دیگری را هم برای اجرا مدنظر داشتم، مطمئن شدم که باید همان را اجرا کنیم و نه چیز دیگری را.
مهمترین دلیل من برای اجرای نمایشنامه «شک (یک تمثیل)»، از منظر فردی، مسئله شک و ایمان بود. مسئلهای که همگی ما درگیری با آن را در سطوح مختلف تجربه کردهایم.
همچنین آنچه به لحاظ اخلاقی و اجتماعی مرا ترغیب به اجرای این نمایش کرد، موضوع قضاوت کردن، تهمت زدن و برخوردهای بیرحمانه ما با یکدیگر بود.
از طرف دیگر، با توجه به زمان وقوع داستان در دورهای خاص در آمریکا؛ سال ۱۹۶۴، ناحیه برانکس در شهر نیویورک، اشارات مستقیم به مسئله تبعیض نژادی نکته دیگری بود که توجه مرا به خود جلب کرد. ضمن این که نظر به داغ بودن بحث حقوق زنان در دهه ۶۰ میلادی در آمریکا، این مسئله یکی دیگر از موضوعات مهم مطرحشده در نمایشنامه بود.
از سوی دیگر تقابل دو نوع نگاه مذهبی؛ یکی نگاهی متعصب و متصلب و دیگری نگاهی انسانی ازجمله مسائلی بود که مابه ازای آن در جامعه ما نیز قابل مشاهده است. باتوجه به مجموع این موضوعات احساس کردم تماشاگر این اثر، هم میتواند لحظاتی را برای اندیشیدن در مورد خود و هم لحظاتی را برای اندیشیدن در مورد جامعهاش بیابد.
در کنار همه دلایلی که برای انتخاب «شک (یک تمثیل)» به آنها اشاره کردم، معتقدم یک نمایشنامه باید از ظرفیت تکنیکی لازم برای اجرا هم برخوردار باشد.
بهگونهای که نه بازیگر، نه کارگردان نتوانند از اجرای آن چشم بپوشند.
درواقع هم بازیگر و هم کارگردان باید بتوانند امکان پدید آوردن دنیای رویایی خود را در آن بیایند. امکانی که در نمایشنامه «شک (یک تمثیل)» به رغم آنکه در نگاه اول گفتوگوی میان یک پدر و یک خواهر روحانی بهنظر میرسد به وضوح وجود دارد.
به امکانی که نمایشنامه برای ساخت جهان رویایی بازیگران و کارگردان پدید میآورد اشاره کردید، میخواهم بدانم در جهان رویایی شما بهعنوان کارگردان کدام یک از مفاهیمی که به آنها اشاره کردید پررنگتر از دیگر مفاهیم بود؟
نمایش «شک (یک تمثیل)» در مورد موضوعاتی متفاوت است؛ از قضاوت کردن تا تهمتزدن و از تقابل دو گونه نگاه به دین تا تبعیض نژادی و... من نمیتوانم بگویم کدام یک از این موضوعات برای من پررنگتر از موضوعات دیگر بوده است و کدام را بیش از دیگری مسئله خود میدانم.
چرا که همچون هر انسان دیگری بارها و بارها با هر کدام از این مسائل مواجه شده و از آنها زخم خوردهام. درنتیجه همه آنها، در سطوح گوناگون، موجب درگیریام با متنِ جان پاتریک شنلی شد. همانطور که هرکدام از تماشاگران این اثر نیز ممکن است با بخشی از این مفاهیم همراهی کنند و یکی از این موضوعات تبدیل به مسئلهشان شود.
گمان میکنم باتوجه به شرایطی که در آن بهسر میبریم، در میان مضامین مورد اشارهتان، نزدیکترین و اولین مضمونی که تماشاگر با آن ارتباط برقرار میکند، تقابل دو نوع نگاه مذهبی؛ یکی متعصب و متصلب و دیگری انسانی، باشد. با چنین اظهار نظری موافقید؟
امکان شکلگیری این تعصب و تصلب در هر فضایی وجود دارد؛ خواه فضای مذهبی و خواه فضای غیرمذهبی و حتی فضای روشنفکری. درواقع هرکدام از ما گاهی چنان متعصبانه رفتار میکنیم، چنان خودرای و حق به جانب، که دیگران را با این رفتار مذموم خود، به تعجب وامیداریم و آزارشان میدهیم. قرار گرفتن در معرض این نگاه متعصبانه بهعنوان تجربهای جمعی، زمینه همذاتپنداری تماشاگر را با آنچه روی صحنه میگذرد فراهم میآورد.
چرا که تماشاگر ما به شکل طبیعی یا در مواردی خودش تعصب و تصلب به خرج داده یا در معرض نگاههای متعصبانه قرار گرفته است.
درنتیجه اگر بخواهد در مورد اثر بیندیشد بدون شک با چنین وضعیتی همذاتپنداری خواهد کرد.
با وجود تقابل موجود در نمایش «شک (یک تمثیل)» میان شخصیتهای اصلی آن، درنهایت اما نه میتوانیم پدرفلین را و نه خواهر آلویسیوس را شخصیت هایی کاملاً سفید یا کاملاً سیاه قلمداد کنیم. درواقع ما نه میتوانیم قاطعانه بگوییم پدرفلین گناهکار نیست و نه میتوانیم قاطعانه بگوییم خواهر آلویسیوس، گناهکار است. میخواهم تحلیل شما را بهعنوان کارگردان از متن بدانم که درنهایت منجر به دیده شدن این عدم قطعیت در بازی بازیگران روی صحنه شد.
این یکی از مهمترین چالشهای ما برای اجرای نمایش «شک (یک تمثیل)» بود. ما نمیخواستیم به هیچ وجه به هیچ سمتی متمایل شویم و به یکی، ارزشی بیش از دیگری دهیم. درواقع من نسبت به هر چهار شخصیت؛ پدرفلین، خواهر آلویسیوس، خواهر جیمز و خانم مولر دچار احساس شفقت و دلسوزیام. این چهار شخصیت حتی اگه در لحظه دچار اشتباه یا خطا میشوند یا همچون قربانیکنندگان رفتار میکنند درنهایت هرکدام، خود قربانیاند.
قصد ما پدید آوردن شکی در ذهن تماشاگر بود که موجب شود او بنا بر تصمیم شخصی خود، حق را به پدرفلین یا خواهر آلویسیوس بدهد یا هیچکدام را محق نداند. کنترل تکتک لحظات توسط ما برای پدیدآوردن این شک بود. البته که پیش از ما، جان پاتریک شنلی بهعنوان نویسنده بود که با محق ندانستن هیچکدام از طرفین، بستر و زمینه این شک را فراهم آورده بود.
شکی، عین شک جاری در زندگی شخصی هرکدام از ما که به واسطه محدودیت هایمان ناگزیر از پذیرفتن آن هستیم. طوری که باید بپذیریم نگرانی در این مورد بی سبب است و ناچار از گذراندن برخی برهه های زندگی توامان با شکیم. شکی که در نمایش «شک (یک تمثیل)» مطرح میشود به دو گونه است؛ یکی شک به دیگری و دیگری شک به خود و دلایلمان که بر مبنای آن به دیگری شک کردهایم. به عقیده من این نوع شک، شکی متعالی است و گذر از آن را میتوان همچون تولدی دوباره قلمداد کرد.
اجرای نمایش «شک (یک تمثیل)» را در زمانهای که شاهد کوچک و کوچکتر شدن روزبهروز زمان و انرژی صرفشده برای اجرای آثار نمایشی هستیم، میتوان اجرایی در مفهوم حقیقی کلمه دانست. اجرایی که برای کارگردانی، هدایت بازیگر، طراحی صحنه، لباس، نور و... آن زمان و انرژی صرف شده است. میخواهم بدانم چه مدت زمان و چه میزان هزینه مادی و معنوی صرف شد تا شاهد آنچه اکنون روی صحنه رفته است باشیم؟
در پاسخ به سوالتان ابتدا باید اشاره کنم که تئاتر اصولی دارد که ما گاهی اوقات یا فراموشش میکنیم یا ناچار میشویم فراموشش کنیم. شما باید برای هرکدام از مواردی که برشمردید وقت و انرژی بگذارید مگر این که بنا بهدلیلی موجه تصمیم به فروکاستن از هرکدامشان بگیرید.
تئاتر برای من از زمانی که وارد دانشگاه شدم، مسئله و جزء جداییناپذیر زندگیام شد.
طبیعی است که وقتی شما کارتان را از دانشگاه و با اساتیدی چون حمید سمندریان آغاز میکنید هیچگاه از جدیت تئاتر برایتان کاسته نمیشود. درواقع هیچگاه فراموش نمیکنید که تئاتر ترکیب زیبایی در کنار اندیشه است و صرف توجه به محتوا یا صرف توجه به فرم؛ تمرکز بر یکی و بازماندن از دیگری، موجب ناتمام ماندن کارتان میشود.
من اگرچه از تابستان سال گذشته با نمایشنامه «شک (یک تمثیل)» مواجه شدم اما تمریناتمان از اواسط دیماه ۱۴۰۳ آغاز شد. ما حدود ۱۰ یا ۱۲ جلسه را به دورخوانیهایی همراه با اظهارنظر و تحلیل اختصاص دادیم و در طول این جلسات در مورد تک تک لحظات نمایش و خط به خط دیالوگهای آن فکر کردیم. به عقیده من شما هرچه قدر زمان بیشتری را صرف جلسات دورخوانی کنید در طول جلسات تمرین نتایج بهتری خواهید گرفت.
ضمن این که رویا افشار، بهنام تشکر، ویدا جوان و ساناز نجفی چنان ازخود گذشته در جلسات تمرین حاضر میشدند که میتوانم بگویم از تمام توان و انرژیشان مایه گذاشتند. همانطور که طراحان کار نیز این چنین بودند. درنتیجه این یکی از خوشبختی های من بود که با هنرمندانی کاربلد و هنوز عاشق تئاتر همکاری کردم.
هنرمندانی که هرگاه صحبت از تئاتر میشود چشمهایش برق میزند و این برق برای من اطمینانبخش است و به نتیجه امیدوارم میکند.
شما تازهترین اثرتان را در شرایطی روی صحنه بردهاید که نارضایتی از وضعیت تماشاگران تئاتر و کشش بخشی از آنها به نمایشهایی با حضور بازیگران چهره یا آثار موزیکال یا نمایشهای کمدی ذکر مشترک برخی از کارگردانان تئاتر است. میخواهم بدانم در چنین وضعیتی هنوز هم به تماشاگران تئاتر امیدوارید؟
من خوشبختانه همچنان به تماشاگران تئاتر امیدوارم. البته که هر بار اثری را روی صحنه میبرم بهواسطه شیوه کارمان، شیوهای که بهرغم صرف تمام توانمان برای آن این روزها در اقلیت قرار داد، به این موضوع فکر میکنم. من، عکس آنچه شما اشاره کردید میخواهم بگویم یکی از عناصری که در فضای امروز تئاتر ما همچنان کار خود را به درستی انجام میدهد، تماشاگر است.
درواقع ما باید قدر تماشاگرانمان را بدانیم و هر اثر مبتذلی را به نام تئاتر روی صحنه نبریم. ما باید تماشاگر را همچون مهمان خود عزیز بدانیم و همانطور که برای مهمانانمان بهترینها را آماده میکنیم برای تماشاگرانمان نیز بهترینها را تدارک ببینیم. ارائه کار خوب برای پیشگیری از تغییر تدریجی سلیقه تماشاگر به سمت آثار غیرحرفهای وظیفه ماست؛ اینکه چطور توقع تماشاگر را از تئاتر با ارائه آثاری حرفهای بالا و بالاتر ببریم. وظیفهای که اگر به درستی به آن عمل کنیم بهتبع رقابتی برای هرچه بهتر و بهتر شدن میان آثار پدید میآید. رقابتی برای بهتر شدن و نه پرفروشتر شدن یا میلیاردی شدن که به عقیده من عباراتی کاملا اشتباه هستند.
من ابدا منکر لزوم چرخش چرخ اقتصادی تئاتر نیستم اما اینکه هدف اصلی یک گروه فروش بیشتر و امیدش پیوستن به گروه نمایشهای میلیاردی باشد غمانگیز است.
هدفی که احساس میکنم فراموش کردن مسئولیتمان در قبال تماشاگر موجب شکلگیری آن شده است.
اینکه من بهعنوان یکی از اهالی تئاتر فراموش کردهام وظیفهام ارائه محصولی هنری شایسته تماشاگر است و اینکه از یاد بردهام که در قبال تکتک تماشاگرانم مسئولم. تماشاگرانی که زمان و انرژی و هزینه صرف میکنند تا به سالن نمایش من بیایند. ضمن اینکه باید اشاره کنم من احساس شرمساری میکنم اگر کسی بابت گرانی بلیت نمیتواند به تماشای اثرم بنشیند.
در شرایطی که شاهد کاهش روزانه حمایتهای دولتی از تئاتر و آب رفتن هر روزه کمکهزینههای پرداختی از سمت انجمن هنرهای نمایشی بهعنوان زیرمجموعه ادارهکل هنرهای نمایشی هستیم، شما چطور به راه خود ادامه میدهید؟ ضمن این که به نظر میرسد در دهه اخیر رشد و توسعه تئاتر خصوصی هم بهانه مناسبی برای کاهش این حمایت شده است.
گروه تئاتر بیستون سابقه بهرهمند شدن از کمک هزینههای مورد اشارهتان را در کارنامه دارد، اگرچه در حدی حداقلی. قائلشدن تبعیض میان گروههای نمایشی و اجراهای گوناگون، بیآنکه اطلاع دقیقی از مکانیسم آن وجود داشته باشد، امری همیشگی بوده است. با وجود این تبعیض اما، در کارهای اخیرمان از همان حمایت حداقلی نیز محروم بودهایم. آرزو و امیدواری من پی بردن متولیان دولتی فرهنگ و هنر به این نکته است که خرج کردن برای فرهنگ و هنر نه بهمعنای هزینه کردن که به معنای سرمایهگذاری است. بسیاری از مشکلات کنونی ما در فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، ورزشی و... ریشه در مشکلات فرهنگی ما دارد. پس ایکاش متوجه شویم تا جایی که ممکن است باید از گروههای جوان، دانشجو، میانه و پیشکسوت حمایت کنیم.
ضمن اینکه فراموش نکنید رشد و توسعه تئاتر خصوصی ابدا نه اتفاقی ناخوشایند که اتفاقی خوشایند است اما در کنار تمام مزایایش متاسفانه موجب شکلگیری جریانی ضدفرهنگی شده است. جریانی که گروههای نمایشی قرار گرفته در مسیر آن، تنها میخواهند به هر صورتی که ممکن است، بفروشند. چراکه ناچار از بازپرداخت اجارهبهای سالنهای نمایشی هستند.
دیگر آسیب ناشی از این جریان، فراهم شدن زمینه کارگردانی برای همگان است. ما درحالی که نمیتوانیم منکر لزوم روند زایندهی حضور جوانان بهجای نسل میانه و پیشکسوتان شویم، نمیتوانیم لزوم کسب تجربه از طریق طی پلهبهپله مسیر را انکار کنیم. درحالیکه مشاهده میکنیم اکنون صرف برخورداری از سرمایه میتواند زمینه تبدیل شدن هر آن کسی را که مایل باشد به کارگردان تئاتر فراهم کند. این همه موجب شده است در تئاتر ما سرمایهمحوری جای اندیشه محوری را بگیرد.
بهعنوان سوال پایانی، میخواهم، نقل به مضمون، به پررنگترین بخشی که از نمایش «شک (یک تمثیل)» در خاطرتان مانده است اشاره کنید. برای من بهعنوان تماشاگر و شاید برای برخی دیگر از تماشاگران، چنانچه در کامنتهای صفحه فروش بلیت اثرتان، دیده میشود پررنگترین بخش تمثیلی است که پدرفلین در مورد غیبتکردن و بردن آبروی دیگری مطرح میکند. اینکه بدگویی از دیگری در غیابش و بر باد دادن آبرویش، هم چون پرواز پرهایی سوار بر باد است، پرهایی که ممکن نیست بتوان بار دیگر گردهمآوردنشان، چراکه نمیدانیم باد آنها را تا کجاها برده است.
در کنار اهمیت غیرقابل انکار این تمثیل و بسیاری دیگر از دیالوگهای پدرفلین، پررنگترین بخش برای من جایی است که او به تعالیم مسیح اشاره میکند. آنجا که میگوید، ما فراموش کردهایم که برای عشق ورزیدن و مهربانی کردن به این دنیا آمدهایم نه برای تهمتزدن، قضاوتکردن و رنجاندن یکدیگر. این پررنگترین موضوع برای من است که احساس میکنم باید مدام به یکدیگر یادآوریاش کنیم.
درواقع درحالی که همهمان گرفتار غربت و تنهایی زندگی هستیم، باید مواظب باشیم که یکدیگر را نرنجانیم و آزار ندهیم. پدرفلین در جایی دیگر اشاره میکند که اگر شک کردهاید و سرگردانید، بدانید که در این سرگردانی تنها نیستید. درواقع ما میخواستیم به تماشاگرمان بگوییم اگر دردی داری، اگر دچار شکی و اگر سردرگمی، تنها نیستی و بسیاری دیگر در این دنیا، همچون تو، این درد را بر دوش میکشند.
منبع: خبرگزاری هم میهن
رضا کنگازیان در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار هفترخ نیوز در مورد مسائل هنری نمایش لوکوموتیو گفت.
لوکوموتیو اسم عجیبیست برایم. هیچوقت حتی فکرش راهم نمیکردم که اثری را پس از آنکه پرونده اجراهای آن را بستم؛ باز هم به سراغش بروم و به بازتولیدش بپردازم. کسانی که مرا از نزدیک میشناسند این را گواه خواهند داد که به دلایل محکمی همیشه با بازتولید مخالف بوده ام.
اما لوکوموتیو مثل همیشه معادلات منطقی مرا بهم زد و از آنجایی که به نشانهها اعتقاد دارم؛ در ابتدای تابستان ۱۴۰۳ بطور جدی حس کردم لوکوموتیو میخواهد باز هم به روی صحنه برود.
از آن موقع تا الان که اواخر فروردین ۱۴۰۴ است؛ هر روز در حال تمرین با گروهی جوان و با استعداد هستم که میتوانم به جرئت بگویم حتی تک تک این افراد را هم خود نمایش لوکوموتیو انتخاب کرده است که اینجا پیش من باشند.
تلاشم این است که مثل سابق و اجراهای پیشین لوکوموتیو، با این اجراها هم استعدادهای جدید و جوانی را بر روی صحنه و پشت صحنه به جامعه تئاتر معرفی کنم. و باز هم عین سابق در این امر مجید بدیعزاده دوشادوش همراه من بودهست. مصطفی فرهادی که حالا به عنوان کارگردان او را میشناسیم در این اثر مجدد بازی میکند. او تنها بازیگری از گروه قبلیست که برای نسخهی جدید لوکوموتیو باز هم به سراغش رفتم.
اجرای ۱۴۰۴ لوکوموتیو عملا نسخهی “جدیدی” از متن لوکوموتیو است با دراماتورژی جدید، با دیدگاه تئاتریکالیته و امر معاصریت.
اینبار تلاشم بر این بوده که عنصر نمایش را در امر اجرا بیشتر از سابق، محوریت اصلی قرار دهیم و از تجربههای قبلِ این اجرا برای بالابردن کیفیت اثر به ویژه در بازیها و دراماتورژی متن استفاده کنیم.
شُکر که هنوز بر صحنه نرفته از استقبال مخاطبان فهیم و عزیز برخوردار شدهایم. تک تک عزیزان را سپاسگزارم.
شُکر که نعمت بر صحنه بودن نصیبمان شده است.
مجید بدیعزاده؛ تهیه کننده این اثر؛ در پاسخ به سوالی که چرا دوباره به متن لوکوموتیو رضا کنگازیان بازگشتتند و تصمیم به اجرای مجدد لوکوموتیو گرفتند گفت:” به سبب حس و حال خوبِ همیشگیِ لوکوموتیو و سابقهی خوب آن در اجراهای قبل و موفقیتهای کسب شده توسط این اجرا و همکاریهای قبلی با خود رضا کنگازیان من رو به سمت و سوی بازتولید مجدد لوکوموتیو کشاند. در مورد اقتصاد تئاتر هم باید بگویم مشخصا وضعیت مطلوبی حاکم نیست و این موضوعی نیست که بر کسی پوشیده باشد. و حمایتهای دولتی و شهرداری هیچ الگوریتم مشخصی ندارد. با وجود اینکه در اصفهان و تهران هرسال یک اثر جدید داشتیم اما حتی یک هزاری از بودجههای هنری خرج ما هنرمندان فعال نشده و نمیشود و تنها امید ما، مردم و مخاطبان هنردوست و هنرفهم اصفهان و ایران هستند که اگر مهر و لطف آنان نبود ما الان اینجا نبودیم. از همهی دوستان، علاقهمندان هنر بابت اینکه در تمامی این سالها آثار ما را تماشاگر بودند و همیشه حضورشان در کنارمان حس میشد صمیمانه سپاسگزارم. امید به دیدار همهی عزیزان در نمایش همیشه دوست داشتنیِمان “لوکوموتیو”
توصیف بازیگران و عوامل لوکوموتیو از اثر رضا کنگازیان:
مهدی معین: “هرکس که میخندد؛ خوشحال نیست. بنظرم عشق دروغ است. باید خودخواهتر باشیم.”
غزل صفری:”چالش برانگیز، متناقض، زیبا”
محمد کشوری:” بودن یا نبودن. فلسفهی وجود. واقعیت حسِ بودن”
مهسا شهریاری:” رنج و امیدِ همزمان. دیوانگی منطق ندارد.”
آتنا آقاعلیان:” عجیب و دوستداشتنی. سخت و شیرین. نزدیکتر از خانواده”
مسیح معتمد:” سیاهچالهای از عشق و نفرت. تداوم خستگی. خستگیِ انگیزه بخش”
علی گلمکانی: “نگاهی گم در نور آغشته به بخار روی شیشه ها، در تلاش برای دیدن آن سوی بیابان هایی که آنچه شهر مینامم را محاصره کرده است.”
نوید بزرگزاد: “لوکوموتیو، بیانگر داستان مسافرانی است که هرکدام در ایستگاههای زمانی ، نقاب از چهره های خود برمیدارند. هر ایستگاه داستانی برای گفتن دارد، و هر ریل انعکاس این سفر پر پیچ و خم زندگیست.”
«لوکوموتیو» از تاریخ ۳۰ فروردین تا ۱۲ اردیبهشت، هر شب ساعت ۱۹ در سالن پرواز مجتمع فرهنگی فرشچیان اصفهان به روی صحنه می رود.
نمایش «تب» نوشته علیرضا زرگوشیان و به کارگردانی فرزاد جمشیددانایی، از ۵ تا ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ در سالن شماره یک خانه رویداد جریان روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش مشاور رسانه اثر، نمایش «تب» نوشته علیرضا زرگوشیان و به تهیهکنندگی و کارگردانی فرزاد جمشیددانایی، از ۵ تا ۱۲ اردیبهشت ماه سال جاری، ساعت ۱۹ در سالن شماره یک خانه رویداد جریان روی صحنه خواهد رفت.
نازنین کاظم پور، نازنین فاطمه بابایی و علیرضا زرگوشیان، بازیگران تازهترین اثر محفل هنری راجا هستند و طراحی پوستر «تب» بر عهده سیاوش حبیبی عکاس و طراح گرافیک بوده است.
در خلاصه داستان اثر چنین آمده است:«یک مرد و دو زن در یک روز آفتابی در یک ایستگاه اتوبوس منتظر ایستادهاند که ناگهان، مرد چتری را بیرون میآورد.»
دیگر عوامل نمایش «تب» عبارتند از: دستیار کارگردان، منشی صحنه و جانشین تهیهکننده: صنم امیری، مجری طرح: علیرضا حسنپور، طراح صدا: مهدی برمه، دستیار دو کارگردان و مدیر صحنه: حنانه میلانی، سرمایهگذار: گروه ترجمه فیلماج، طراح گرافیک، موشن گرافی و اقلام تبلیغاتی: سیاوش حبیبی، طراح بروشور: نرگس طاهری، ساناز نصیری، طراح و مجری گریم: فاطمه قاسمی، عکاس: نرگس طاهری، میشا بخشی و سیاوش حبیبی، مشاور رسانه: فرزاد جمشیددانایی، تبلیغات: سایت خبری راوی هنر، اثری از: محفل هنری راجا.
بلیط فروشی نمایش «تب» از هم اکنون آغاز شده است و مخاطبان برای تهیه بلیت میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
حمیدرضا نعیمی در جدیدترین تجربه کارگردانی خود، نمایش «فردریک» را از ۱۵ اردیبهشت در تالار وحدت روی صحنه میبرد.
حمیدرضا نعیمی نمایشنامهنویس و کارگردان با سابقه تئاتر ایران قصد دارد نمایش «فردریک» اثر اریک امانوئل اشمیت را از ۱۵ اردیبهشت در تالار وحدت به صحنه ببرد.
وی درباره اجرای این اثر نمایشی گفت: نمایش «فردریک» سال ۱۴۰۲ در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه رفت و با وجود استقبال کمنظیر تماشاگران و نقدهای خوبی که منتقدان نسبت به کار داشتند، به شخصه از کیفیت کار راضی نبودم. به همین دلیل تصمیم داشتم در زمانی دیگر، با رویکردی متفاوت این نمایش را تولید کنم. اکنون که پس از ۶ سال با موافقت مسئولان قرار است در تالار وحدت اجرا داشته باشم، این اثر جذاب و دیدنی را پیشنهاد دادم.
نعیمی تأکید کرد: نمایش «فردریک» یک تولید جدید محسوب میشود، نه بازتولید. تقریباً همه طراحانِ این اثر و بازیگران تغییر کرده و سعی شده از بزرگان دانشگاهی و چهرههای سرشناس و محبوب تئاتر و سینما در این اجرا حضور داشته باشند.
به زودی اطلاعات مربوط به بازیگران و عوامل نمایش «فردریک» منتشر میشود.
گزارش مصوری از عملکرد تماشاخانه ایرانشهر در سال ۱۴۰۳ در قالب کاتالوگی در ۹۰ صفحه منتشر شد.
به گزارش روابطعمومی تماشاخانه ایرانشهر، کاتالوگ گزارش عملکرد تماشاخانه ایرانشهر، گزارش مصوری از کلیه نمایشهای اجرا شده در سالنهای سمندریان و ناظرزادهی کرمانی با اطلاعات مربوط به معرفی گروههای نمایشی و آمار مخاطبان هر کدام از اجراها است که نسخه دیجیتالی آن منتشر میشود.
بر اساس این گزارش مصور، تماشاخانه ایرانشهر در سال ۱۴۰۳ میزبان ۳۰ گروه نمایشی، ۱۱ نشست تخصصی و بیش از ۱۱۱ هزار مخاطب بوده است.
نمایش «منگی» به نویسندگی و کارگردانی محمدامین سعدی در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین در سانس ۱۸ و ۱۹:۳۰ روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش مشاور رسانهای پروژه، دور دوم اجرای نمایش «منگی» به نویسندگی و کارگردانی محمدامین سعدی از ۲۰ فروردین ۱۴۰۴ در سالن تئاتر هامون روی صحنه رفته است، این نمایش قرار است در پایان هفته جاری و در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین در سانس ۱۸ و ۱۹:۳۰ روی صحنه برود.
تهیهکنندگی این اثر نمایشی بر عهده سمیه پناهی مجری طرح آن آکادمی فرهنگی هنری ویشا است.
نمایش «منگی» اقتباسی از رمان منگی نوشته ژوئل اگلوف و ترجمه اصغر نوری و ادبیات نمایشی فرانسه است که در مکانی غیرمعمول، میان خانه و کشتارگاه مردی جوان و مجرد در کنار مادربزرگ بدخلقش روزگار میگذارند.
این اثر نمایشی به شیوه بیناسبکی کارگردانی شده است و در فضای پستمدرن روایت میشود.
تک بازیگر این اثر فردین رحمانپور است و سحر قاسمی بهعنوان بازیگر فرم و سایه در نمایش «منگی» حضور دارد.
دور اول اجرای این نمایش آبان و آذرماه ۱۴۰۳ با استقبال مخاطبان روی صحنه رفت. این اثر نمایشی همچنین کاندیدای بخشهای طراحی گریم، طراحی لباس، بازیگری مرد و کارگردانی در چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بود.
مدیر تولید: صبا صادقی ساروی، آهنگساز: بهزاد بختیاری، طراح صحنه: امیر پناهی فر، طراح لباس، آکسسوار: پریا الماسی، طراح گریم: نیلوفر مرسل وند، طراح نور: فرشاد نصیری، طراح گرافیک: حامد فرهی، سرپرست گروه کارگردانی، برنامه ریزی: عرفان الماسی، دستیار کارگردان: محمد باقر توکلیان، رها کاظمی، رضا امانی، منشی صحنه: رها کاظمی، دستیار لباس: فرزانه کاظمی، مجری گریم: مریم قربانی واحد، ساخت دکور: مهدی منوری، بهنام مالکی، دستیار صحنه: وحید محققی، محمد شریفی چاپ و گرافیک: محمدهادی بحرانی، دوخت لباس: استودیو فشن کارمانو آرت، عکاس: مریم رحمانی، مدیر تبلیغات: آیدین ایمانی (تئاتر فارسی)، مشاور رسانهای: علی کیهانی (راویمدیا) عوامل این اثر نمایشی هستند.
علاقهمندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
عکس: مریم رحمانی
همکاری آییش، کوشک جلالی و موگویی روی صحنه تئاتر شهر
فرهاد آییش با بازی در نمایش «باد زرد ونگوگ» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی، ایفاگر نقش این نقاش شناختهشده هلندی خواهد شد.
به گزارش مشاور رسانهای، نمایش «باد زرد ونگوگ» تازهترین نمایشی است که علیرضا کوشک جلالی قصد اجرای آن را دارد. قرار است این نمایش به تهیهکنندگی آزیتا موگویی پاییز امسال در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود.
این اثر نمایشی همانگونه که از نامش پیداست، نگاهی نو به زندگی ونسان ونگوگ، نقاش مشهور هلندی خواهد داشت که متن آن را نیز کوشک جلالی خود به نگارش درآورده است.
آییش پیشتر با بازی در نمایشهای «سقراط»، «گالیله»، «شوایک سرباز سادهدل» و ... به عنوان بازیگر در تالار وحدت و سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. او همچنین نمایشهای «پنجرهها»، «کرگدن» و «هفت شب با مهمانی ناخوانده در نیویورک» و ... را به عنوان کارگردان در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برده است.
علیرضا کوشک جلالی، کارگردان نام آشنای تئاتر کشورمان هم با وجود اینکه در آلمان زندگی میکند، در رفت و آمدهای پیوسته خود، نمایشهای گوناگونی را در شهرهای مختلف ایران و همچنین شهرهای مختلف اروپایی به صحنه برده است.
او برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن آلمان در سال ۲۰۱۶ بوده و پیش از این، اجرای موفقی از نمایش «خدای کشتار» نوشته یاسمینا رضا و نمایشهای «راهزنان» و «بازرس» را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برده است.
آزیتا موگویی، تهیهکننده و کارگردان سینما پیش از این تهیهکنندگی نمایشهایی مانند «آئینههای روبرو»، «روزهای رادیو»، «گالیله»، «قصه ترانههای ماندگار» و... را بر عهده داشته که در تالار وحدت، سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر و کاخ سعدآباد، اجرا و با اقبال تماشاگران روبهرو شدهاند.
فرهاد آییش و آزیتا موگویی پیشتر در نمایش «گالیله» با یکدیگر همکاری داشتهاند اما «باد زرد ونگوگ» نخستین همکاری این سه چهره هنری است که پاییز امسال روی صحنه میرود.
دیگر بازیگران و عوامل این نمایش در خبرهای بعدی اطلاعرسانی خواهد شد.
از پوستر نمایش «نسبیت خاص» به نویسندگی بهار کاتوزی و طراحی و کارگردانی عرفان خالقی رونمایی شد.
به گزارش مشاور رسانه نمایش نسبیت خاص، به نویسندگی بهار کاتوزی و طراحی و کارگردانی عرفان خالقی که از ۲۸ فروردین در خانه نمایش دا به روی صحنه میرود از پوستر نمایش به طراحی پارسا پور معافی رونمایی کرد.
در این نمایش تک نفره، مارال هاشمی به عنوان بازیگر، محمد دایی به عنوان مجری طرح و علی بصیرتی به عنوان مدیر تولید عرفان خالقی را همراهی میکنند.
از دیگر عوامل نمایش نسبیت خاص میتوان از:
دستیار کارگردان و برنامه ریز: زهرا محمدی، دستیار کارگردان: ماهان دریایی، منشی صحنه: گلاره اسلامی، طراح نور: عرفان خالقی، مدیر صحنه: سیدعلی حسینی، طراح لباس: عرفان خالقی، عکاس: نسیم بختیاری، گرافیست و طراح پوستر: پارسا پورمعافی، روابط عمومی و تولید محتوا: پارسا پورمعافی، علی نوروزی، مدیر رسانه: ناصر ارباب و تیزر: علی نوروزی نام برد.
در خلاصه نمایش آمده است:
خلاصه همه چی انرژیه...
همه چیز فیزیکه...
حتی به نظر من عشق هم یه جور بیگ بنگه، یه گرمای شدید اولیه که تش میندازه به جونت و بعدشم یه سرمای شدید ثانویه.
مونا دانش بنیان
رشته: فیزیک
مقطع: کارشناسی ارشد
عنوان تز: آیا در عمق اقیانوسها سیاه چالهها وجود دارند و آیا میتوان به فرض گیرافتادن در سیاه چاله از آن خارج شد؟
علاقمندان میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و تهیه و رزرو بلیت به سایت تیوال مراجعه نمایند.
ابراهیم پشتکوهی، کارگردان نمایش «ذرات آشوب» و اهل جنوب ایران، شب گذشته پس از پایان اجرای نمایش روی صحنه آمد و با بیان اینکه یک آقازاده مشغول فروش خاک هرمز است، گفت: «گروه نمایش «ذرات آشوب» با افتخار به کمپین بازگرداندن خاک به جزیره هرمز میپیوندد.»
به گزارش ایران تئاتر به نقل از مشاور رسانهای پروژه، نمایش «ذرات آشوب» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشتکوهی، که از هفتم فروردینماه ساعت ۱۹ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است به کمپین بازگرداندن خاک به جزیره هرمز پیوست.
ابراهیم پشتکوهی، کارگردان نمایش «ذرات آشوب» و اهل جنوب ایران، شب گذشته (پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴) پس از پایان اجرای نمایش به روی صحنه آمد و گفت: «گروه نمایش «ذرات آشوب» با افتخار به کمپین بازگرداندن خاک به جزیره هرمز میپیوندد.»
او ادامه داد: «بچههای هرمز امروز برایم عکسی فرستادند؛ عکسی از کوهی که دیگر وجود ندارد. یک آقازاده که پدرش در کارتل نفت فعالیت میکند، در حال فروش ساحل هرمز است و مردم این منطقه را تهدید کرده است. هیچکس جرأت ندارد درباره این مسائل صحبت کند. که این خاک را کجا میبرند.»
پشتکوهی گفت: «هیچگاه سؤالی مطرح نشد که این خاک در طول ۳۰ سال به کجا میرود و چرا پول آن به شهر هرمز نمیآید. در حالی که مردم آنجا شغلی ندارند و زنان برای تأمین معیشت خود شیشههای خاک میفروشند. اگر قرار است خاک این سرزمین برای مصارف فروخته شود، باید پولش به خود هرمز برگردد. در تمام این سالها، مردم جنوب مظلومترین مردم بودهاند و همواره برای دفاع از سرزمین خود سینه سپر کردهاند.»
او در پایان گفت: «ما فقط درباره تاریخ این سرزمین صحبت نمیکنیم، بلکه درباره وضعیت امروز نیز با عشق و دلسوزی سخن میگوییم. هر گوشه از این خاک وطن ماست و ما عاشق آن هستیم. این موضوع ارتباطی به حکومتها ندارد. ایران همیشه ایران خواهد بود.»
در این پروژه نمایشی محمد قدس بهعنوان مشاور تهیه و تولید و عسل کلاکی مدیر پروژه و برنامهریز، ابراهیم پشتکوهی را همراهی میکنند.
بازیگران (به ترتیب ورود به صحنه): گاتا عابدی، امیرحسین شامبیاتی، سپهر محمودی، متین مکاریمقدم، یاشار نادری، مهدی حسینینیا، محسن زرآبادیپور، پژمان برزگر، رضا آرامش، پوریا ریحانی، پدرام زمانی، ارسلان قاسمی، امیرعباس حیدری، سام جان ملکی، ماهور لطفی، علی مهربان، جواد یحیوی، گندم احمدی، خیام حسینی، سوگند دیانی، احلام سلمانی، مینا ترکمن، حلما سمرقندی، طاها داورزنی، رویا جاویدنیا و آرش ظلیپور هستند.
نمایش «ذرات آشوب» پرترهای از دلاوری و پردلی مردم محجوب جزیره هرمز برای بیرون راندن اشغالگران پرتغالی را به تصویر میکشد که نشاندهنده عظمت روح ایرانی و جنگاوری آنها برای دفاع از میهنشان است.
این اثر نمایشی در چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تنها دو شب روی صحنه رفت که با استقبال مخاطبان و هنردوستان مواجه شد.
در بخشی از خلاصه داستان این نمایش آمده است: «برای کشتیهای بیلنگر، موجها تصمیم میگیرند؛ من سیزده هزار رگم به این سرزمین عاشق است.»
علاقهمندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
عکس: اسوه ثمری
به گزارش صدای چراغ امیدنیوز؛ شقایق عوضزاده، فیلمساز و کارگردان تئاتر، در ادامه فعالیتهای هنری خود، نمایش «آرزوی سیاه» را به صحنه تماشاخانه سیمرغ آورده است؛ نمایشی شاد در قالب آیین سنتی که در هشت تابلو طراحی شده و با ترکیب موسیقی زنده سنتی و روایتهایی اجتماعی اجرا میشود.این اثر نمایشی به موضوعات روز همچون معضلات اینستاگرامی پرداخته و با نگاهی نمادین، جامعه امروز ایران را بازتاب میدهد.
نقش «ارباب» را مسعود نیکقلب، بازیگر باسابقه تئاتر و عضو گروه هنری سکانس ملودی ایفا میکند و نقش «غلام» نیز بر عهده متین میرزایی است. در این نمایش سه شخصیت زن با نگاهی به سه گروه اجتماعی مختلف طراحی شدهاند: ویدا عبادت در نقش اسطورهای «نازخاتون»، عاطفه حقدوست در نقش «اقدس» (نماد زنان سنتی) و مژده مهاجری در نقش «عاطفه» (نماینده دختران امروز).
در بخش موسیقی زنده، هانیه شهریان بهعنوان سرپرست گروه نوازندگان (تنبک)، نیما احدرویینی (آهنگساز سنتور و سهتار) و مهدی یزدانیپور (نوازنده عود) حضور دارند. دیگر عوامل این نمایش عبارتاند از: دستیار کارگردان: مسعود نیکقلب، مدیر هنری: حمید عبدالحسینی، طراح صحنه: حمید عوضزاده، طراح لباس: ملیحه سادات حسینی دلچه، طراح گریم: بتثابه نعیمائی، دستیار گریم: بهار مومنی، اتاق فرمان: شقایق عوضزاده، عکاس: الهام عبدی، ساخت تیزر: مسعود نیکقلب، روابط عمومی: مجید قادری، ارتباطات رسانهای: علیرضا نیاکان، طراح پوستر: شقایق عوضزاده
نمایش «آرزوی سیاه» تا ۲۲ فروردین ۱۴۰۴، هر شب ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانه سیمرغ واقع در تهران، میدان هفتتیر، مفتح جنوبی، روبهروی ورزشگاه شیرودی، خیابان ممیز، بنیاد بیدل دهلوی اجرا میشود.
کرولاین که تندیس حافظ بهترین کارگردانی را برای امیدرضا سپهری به ارمغان آورده به تهیه کنندگی مریم نراقی فقط در تعطیلات نوروز قریب به ۴ هزار نفر را به تالار وحدت کشانده است. همچنین کرولاین در ۴۰ اجرای خود بیش از ۲۷ هزار نفر را مخاطب خود کرده است.
به گزارش صبا به نقل از مشاور رسانه ای نمایش، نمایش موزیکال «کرولاین» روزهای آخر خود را روی صحنه تالار وحدت میگذراند. دور دوم اجرای این نمایش که با بازی کاظم سیاحی، صدف اسپهبدی، یاسر خاسب و پارمیس مکنونی از اسفند ماه آغاز شده علاوه بر آنکه یکی از پرمخاطب ترین نمایشهای نوروزی بود به فروش قابل توجهی هم دست پیدا کرده است.
سرمایه گذار این نمایش سیدمحمد امین مشک فروش است و این نمایش تا امروز ۱۲ میلیارد بلیت فروخته است.
گفتنی است «کرولاین» حالا پس از چند بار تمدید فقط تا پایان فروردین ماه روی صحنه تالار وحدت می ماند و مخاطبان میتوانند از طریق سایت تیوال بلیط این نمایش را خریداری کنند.
عکاس : رضا جاویدی
نمایش «تب» نوشته علیرضا زرگوشیان و به کارگردانی فرزاد جمشیددانایی، اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش مشاور رسانه اثر، نمایش «تب» نوشته علیرضا زرگوشیان و به کارگردانی فرزاد جمشیددانایی اردیبهشت ماه سال جاری در شهر تهران روی صحنه خواهد رفت.
گفتنی است؛ رضا حسنپور به عنوان مجری طرح، این نمایش را همراهی میکند.
«تب» نخستین بار در سال ۱۳۹۴ به کارگردانی علیرضا زرگوشیان به روی صحنه رفت و حالا، قرار است بعد از ده سال با شکل و شمایلی جدید اجرا شود.
فرزاد جمشیددانایی کارگردان اثر، عضو انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران و عضو انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران است و به عنوان عکاس خبری و خبرنگار با جشنوارههای مختلف تئاتر همچون جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران و جشنواره تئاتر فجر همکاری داشته است. همچنین، سابقه دستیار کارگردانی و مشاور رسانه نمایشهای گوناگونی را بر عهده داشته و این نخستین تجربه اجرای عمومی این هنرمند به شمار میرود.
طراحی لوگوتایپ نمایش «تب» بر عهده سیاوش حبیبی عکاس و طراح گرافیگ بوده است.
محل اجرا، بازیگران و عوامل دیگر بزودی اعلام و معرفی خواهند شد.
نمایش «دیوار سیاه» به نویسندگی و کارگردانی هومن بنایی، با اقتباسی آزاد از نمایشنامه ته دنیا نوشته پتر وایس Peter Weiss ترجمه شریف لنکرانی و با الهام از اشعار مجید سعدآبادی از کتاب سربازی با گلوله برفی از چهارشنبه ۲۷ فروردین در خانه نمایش «دا» روی صحنه می رود.
در خلاصه «دیوار سیاه» آمده است: «هیچکس نمیدونست شکست یه فرمانده زمانیه که جنگ تموم شده باشه ولی سربازاش هنوز بجنگن!»
الناز ابراهیمی، فرشاد اسدی، مهدی رضوی، کیمیا زارعی، محمد مهدی زکی بخش محمدی، امیرحسین صارمی، نرگس عیدی، امیرحسین غلام زاده، الهام فدایی، علی قرار بخش، عسل گنجگلی، زهرا نامور، زهرا نوری نسب، علیرضا نجاتی، یاسین پازکیان، حامد مصباح بازیگران این نمایش، تهیه کننده سید مهران قریشی و مجری طرح آکادمی مشق هنر می باشند.
دیگر عوامل این نمایش عبارتند از؛ بازیگردان: کامیاب زارع، دستیار و برنامه ریز و منشی صحنه: الناز رفیعی پور، طراحی و چهره پردازی: رضا عربی، طراحی صحنه و لباس: هلیا شکری، طراحی موسیقی و آهنگساز: هومان سلیمانی فرد، طراحی پوستر و بروشور: حامد بنائی، طراحی تیزر و موشن: مجید سعدآبادی (آژانس تبلیغاتی آیتم)، عکاس و فیلمبرداری: محمد مهدی نقوی، طراحی نور: حامد مصباح، مدیران صحنه: فرنام پر هنر، حمید صولتی پور، دستیاران صحنه: صبا دهقان، هنگامه هدایتی، دستیاران لباس: شکوفه شیخی، فاطمه کاشفی، مجریان گریم: میا بازیار، ماهی تقی زاده، ریحانه عبدی، اپراتور موسیقی: هانیه جعفری، تبلیغات مجازی: پارسا اسماعیلی و مشاور رسانه و روابط عمومی: عباسعلی اسکتی.
علاقه مندان به تماشای این نمایش میتوانند برای تهیه بلیت به سایت تیوال مراجعه کنند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی پردیس تئاتر شهرزاد، نمایش «مهمانی شام» روز چهارشنبه ساعت ۱۸ روی صحنه میرود و پس از آن جلسه نقد و بررسی نمایش ساعت ۱۹:۳۰ الی ۲۱ در سالن شماره ۲ پردیس تئاتر شهرزاد برگزار میشود. در این نشست حسام انوری به همراه سعید حسنلو در مقام طراح صحنه و سوسن پرور بازیگر اثر حضور دارند.
نمایشنامه «مهمانی شام» اثر نیل سایمون برای نخستین بار در ایران روی صحنه میرود. همینطور کارگردانی و تهیهکنندگی اثر به عهده حسام انوری است که نخستین تجربه فعالیت وی در تئاتر ایران است. این نمایش کمدی-درام به لایههای پنهان روابط انسانی میپردازد.
ورود برای عموم علاقهمندان به جلسه نقد و بررسی آزاد است.
کنسرتنمایش «ایرج، زهره، منوچهر» پس از ۱۲۰ اجرای موفق و فروش بیش از ۱۲ میلیارد تومان، با استقبال مخاطبان در پردیس تئاتر شهرزاد، برای پنجمین بار تمدید شد.
این اثر در سال ۱۴۰۳ به عنوان پرفروشترین نمایش در میان سالنهای خصوصی شناخته شد و در بخش امتیازداران سایت تیوال در رتبه اول وجود دارد.
کنسرتنمایش «ایرج، زهره، منوچهر» به تهیه کنندگی مسعود والا و کارگردانی مهرداد آبجار و نویسندگی علی پالیزدار، از ۱۳ آبان ۱۴۰۳ به روی صحنه رفته است و همچنان پس از ۶ ماه اجرا، با استقبال مخاطبین همراه است.
این کنسرت نمایش با فضای شاد و خانوادگی، همراه با موسیقی بندری که گروه موسیقی آوای موج، اجرای آن را به عهده دارند هر شب ساعت ۲۱:۳۰ در پردیس تئاتر شهرزاد به صحنه میرود.
برای خرید بلیت این کنسرت نمایش به سایت تیوال مراجعه بفرمایید.
دیگرعوامل این اثر عبارتند از: نویسنده: علی پالیزدار، کارگردان: مهرداد آبجار، تهیهکننده: مسعود والا
بازیگران: امیر غفارمنش، مهدی رکنی، رضا صمدپور، آرزو کریمی زند، ارسلان محمدی، شکیبا کیا، دلارام راضیان، رایان شیخ حسینی، محسن آقایی، محسن مهرجویی، علیرضا فرحی، سعید گلابتون، کیوان براتی، مهبد فیضی، کمال رضوی، امیررضا محسنی، شهربانو رخشـان، شادن باژن، بهار احمدی، نوشین بدری کوهی
بازیگر خردسال: رایان شیخ حسینی
موسیقی: گروه موسیقی جنوبی آوای موج، خوانندگان: دلارام راضیان، محسن مهرجویی، نوازنده نیانبان و فلوت: محسن آقایی، نوازندگان سازهای کوبهای: علیرضا فرحی، سعید گلابتون، نوازنده عود: کیوان براتی، طراح حرکت: مهرداد آبجار، دستیار تهیهکننده: سید احمد مصطفوی، مدیر تولید: امیرحسین گنجخانلو، دستیار کارگردان: امیرمهدی ناصری، منشی صحنه: افسانه بیجانی، طراح گریم و اجرای گریم: شانا زیودار، عکاس: رضا جاویدی، طراح پوستر، گرافیک، تیزر و عکاسی: مجتبی حسینیراد (موچه) – دوره اول، کیانوش سلطانی متین – دوره دوم، استودیو تبلیغات وطنی (امین قهرمانی) – تیزر دوره سوم، طراح دکور و لباس: مجید صید آبادی، طراح نور: امیرحسین سیر، دستیاران دکور و لباس: فرزانه کارگر، شروین بیستون، نیکان هاشمیان، دستیاران طراح نور: علیرضا کوزهگر، نازنین یارویسی، پوریا محسنی، مدیر روابط عمومی و مدیر تبلیغات: تئاترخانه، روابط عمومی: محمد نیکبخت، دستیاران صحنه: آرمین قمصری، مهرشاد سعادت، علی تهراننژاد
رضا عباسی عضو هیات علمی گروه هنرهای نمایشی دانشگاه زابل در یاداشتی کوتاه که بر نمایش «جگر هندی» نوشته و کارگردانی رحمت امینی نوشته، اقتباس از متون کهن پارسی در قالب مسایل و نیازهای جهان امروز را مورد توجه قرار داده است.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، در این یاداشت آمده است:
«اقتباس از متون کهن ادب پارسی به عنوان اثر نمایشی همواره مورد توجه هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی بوده است. در این بین عدهای این داستانهای را در قالب مسایل و نیازهای جهان امروز ریخته و از دل آن نمایش میسازند.
نمایش جگر هندی با این نگاه سعی در مطرح کردن دغدغههای اجتماعی و سیاسی روز در قالب داستانی کهن دارد. استفاده از تکنیکهای مختلف نمایش ایرانی مانند بازی در بازی، تلفیق میان آواهای سنتی و مدرن، توجه به جنبه هایی از فرهنگ عامه مانند رمالی و تعبیر خواب و شکلی از صحنه پردازی مدرن از جمله نکتههای قابل توجه این نمایش است. تماشاگر از همان ابتدا با نقشها به راحتی ارتباط برقرار کرده و با آنها احساس صمیمیت میکند.
پرهیز از گفتن جملات سنگین و استفاده از بازیهای روان و صحنهای انتزاعی سه جنبه واقع گرایی سنتی، تمثیل و انتزاع را کنار هم قرار داده است. در این بین قطع شدن صحنههایی از نمایش با ورود شخصیت نویسنده و کارگردان فرضی به مخاطب این نکته را متذکر میشود که شما در حال تماشای نمایش هستید اما غیر مستقیم توجه آنها را به مسائلی چون عدالت و مردم دوستی جلب میکند.
نمایش جگر هندی سعی در باز گذاشتن ذهن مخاطب در انتخاب پایانی دلخواه دارد. آنچه اطرافیان پادشاه از او میخواهند تا برای درمان بیماری خویش جوانی بیگناه را قربانی کند و آنچه سعدی حکیم در پایان حکایت آورده که حکم به آزادی جوان و شفای بیمار بر اثر لطف و مرحمت پادشاه دارد. و این پایان به نوعی تفاوت بین دو شیوه حکمرانی حاکم محور و مردم محور را مطرح میکند.
با توجه به غنای ادب پارسی امید است این شکل از نگرشهای نو به حکایات و داستانهای کهن ایرانی همواره مورد توجه دیگر هنرمندان نیز واقع شود تا متون پارسی این بار نه از لا به لای کتابها بلکه که از روی صحنههای نمایش به مخاطبان عرضه شوند»
نمایش «جگرهندی» هر روز غیر از شنبهها ساعت ۲۰:۱۵ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است و علاقهمندان میتوانند بلیت این نمایش را از طریق سایت تیوال تهیه کنند.
دور دوم اجرای نمایش «کتابخانه نیمهشب» با بازی مونا فرجاد روی صحنه میرود.
نمایش «کتابخانه نیمهشب» که در زمستان گذشته با ۷۰ شب اجرا و ۱۵هزار تماشاچی به عنوان یکی از پرمخاطبترین نمایشهای سال ۱۴۰۳ شناخته شد، با بازی نیکی مظفری و محمد شعبانپور روی صحنه رفت.
این نمایش به کارگردانی محمد ملکشاهی و تهیهکنندگی حسین کلهر دور دوم اجرا را با حضور مونا فرجاد و محمد شعبانپور از اواخر فروردین در تماشاخانه ملک آغاز میکند.
در این نمایش مجید توکلی به عنوان مشاور کارگردان و مجری طرح، مجتبی گلستانی و نیما نافع نویسندگان، عقیق بلوری دراماتورژ و مدیر تولید، سعید حسنلو طراح صحنه، کوروش جوان عکاس، مجید سیادت طراح نور و تینا تیماجچی منشی صحنه حضور دارند.
بلیتفروشی دور دوم اجرای «کتابخانه نیمهشب» به زودی در سایت تیوال آغاز میشود.