در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | یادداشت جواد مولانیا برای نمایش «عبدل میمون لات پا کوتاه»
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:43:10
نمایش عبدل میمون لات پا کوتاه | یادداشت جواد مولانیا برای نمایش «عبدل میمون لات پا کوتاه» | عکس

«عبدل میمون لات پا کوتاه» به کارگردانی کهبد تاراج شهریور نود و هفت در تالار سنگلج به روی صحنه رفت. با متنی به قلم محمد چرمشیر.
ابتدا از متن باید گفت. در واقع از متنی که متن نیست بلکه صرفا یک نوشته است. هیچ ساختار دراماتیکی ندارد و عناصر داستان در آن باریک و نحیفند. نوشته‌ای که نه قهرمان دارد و نه ضد قهرمان، نه گره دارد و نه تعلیق، نه انجام دارد و نه سرانجام. نوشته‌ای که به نظر یک چکنویس است، که شاید قرار بوده روزی تبدیل به یک نمایشنامه شود.
پس با این توصیف انتخاب چنین نوشته‌ای توسط کارگردان عملی شتابزده است و چنین انتخابی همچون شنا کردن در دریاچه کروکودیلهاست. اما کهبد تاراج به عنوان کارگردان نه تنها در این دریاچه نمی‌مرد بلکه زنده می‌ماند و با گروهش در میان دندانهای تیز کروکودیلها می‌رقصد و به بیانی مبرهن؛ از پس اجرای چنین نوشته سختی به آسانی برمی‌آید.
فرم اجرایی کارگردان فرم کاملا درستی است، او با شیوه بیگانه سازی «برشتی» و با گنجاندن یک راوی در میان تماشاگران هر لحظه امکان فرارکردن از روایت خطی و سر راست را به خود می‌دهد. و بسیار هوشمندانه این خرده داستانها و نیمچه شخصیتها را تبدیل به نمایشی شیرین می‌کند. استفاده بجا از نورهای رنگی و دالان مانند و پرهیز از نورپردازی تخت؛ صحنه‌هایی بدیع را برای مخاطب به وجود می آورد. بازی‌های یکدست از ترکیب بازیگران با تجربه و تازه کاردر کنار هم نشان از تمرین و بازیگردانی صحیح کارگردان است و در این میان بازی فاطمه امینی که سه نقش متفاوت را بازی میکند ستودنی و به یاد ماندنیست.
نمایش اما هرچه جلوتر می‌رود ما کمتر شخصیت عبدل میمون را می‌شناسیم او فقط نامی جذاب است بدون آنکه عمل به یاد ماندنی یا دیالوگ ماندگاری در نمایش داشته باشد. نمایش طولانی و گاه زیاده گوست. همه خرده شخصیتها از خود عبدل میمون شیرین‌ترند.
تاراج در کارگردانی این نمایش سخت، نسبت به قبل پیشرفت قابل توجه‌ای داشته او به همه عناصر کارگردانی مسلط است،و استفاده از اشعار کوچه و بازاری و رقص در سالنی که اتفاقا این موضوعات و فرم را می‌طلبد نشان از شناخت درست کارگردان از امکانات اجرایی او از مکان نمایش دارد. این نورها و رنگها و نواها کاملا مناسب سالن پیر سنگلج است.
و در پایان اینکه به نظر می‌رسد چرمشیرِبزرگ، امروز دیگر چندان حوصله چکش زدن به طرح‌هایش را ندارد و این کارگردان است که باید طرح‌های او را تبدیل به یک اثر نمایشی کند و تاراج به خوبی در میان دندانهای تیز این کروکودیلها شنا می‌کند.

جواد مولانیا - آخر تابستان

۲۲ شهریور ۱۳۹۷