این نمایشنامه که جزو اولین آثار مهدی ملکی محسوب می شود روایتگر حادثه قتل نگهبان بد اخلاق یک باغ وحشی است. داستان از جایی شروع می شود که بازپرس برای پیدا کردن قاتل از حیوانات بازجویی میکند…
این نمایشنامه در سالیان گذشته بارها مورد تقدیر قرار گرفته است که از جمله آنها می توان به انتخاب به عنوان اثر برگزیده پنجمین دوره نمایشنامه خوانی مولوی (یادواره محمود استاد محمد)، متن برگزیده نخستین جشنواره نمایشنامه خوانی مهرگان، متن برگزیده مربیان تئاتر در سی و ششمین مسابقات فرهنگی هنری دانش آموزی تهران، کاندیدای بهترین نمایشنامه بخش نمایشنامه نویسی در دومین جشنواره تئاتر باران و … اشاره کرد.
این روزها فهمیه علی آبادی این نمایش را در خانه تئاتر آبان روی صحنه برده است:
چه شد تصمیم گرفتید این نمایش را روی صحنه ببرید:
این نمایشنامه کار همسرم مهدی ملکی است و از کارهای مورد علاقه من می باشد. این اثر را سال ۹۹ نمایشنامه خوانی کردم و قرار بود سال گذشته به صورت دیگرگونه ها در نیاوران روی صحنه ببرم اما به خاطر کرونا این موقعیت پیش نیامد. خوشبختانه امسال این فرصت مهیا شد که برای اولین بار این اثر را خودمان روی صحنه ببریم.
کدام ویژگی های این نمایش شما را متقاعد کرد که می تواند در اجرا موفقیت آمیز باشد؟
آقا ذبیح یک کار کمدی است که در گذشته از سوی کارگردانان مختلف روی صحنه رفته و مخاطب استقبال خوبی از آن کرده است. این یک فاکتور مهم برای من بود. از سوی دیگر تعداد بازیگران نمایش زیاد است و خودم به اینگونه آثار علاقه مندم چون احساس می کنم هرچه بازیگر بیشتر باشد انرژی بیشتری در اجرا می گیریم. سومین عامل هم مهر تایید کارشناسان مختلف بود. به هرحال این نمایشنامه در جشنواره های مختلف برگزیده شده است که نشان می دهد کارشناسان نیز آن را می پسندند.
همسرتان هم در کسوت نمایشنامه نویس و هم بازیگر نقش اول در کنارتان بود، چقدر این موضوع در اجرای شما تاثیرگذار بود؟
خیلی زیاد. من از خلاقیت های ایشان زیاد استفاده کردم. ضمن اینکه در تحلیل متن و درک آن کمک زیادی به من کردند. از طرفی با توجه به اینکه ایشان به نمایشنامه هایشان حساس هستند و به هیچ کس اجازه تغییر در متن نمی دهند حضور ایشان در اجرا نیز کمک بود.
شما طراح لباس این نمایش نیز بودید، چه مولفه هایی را در طراحی لباس مدنظر داشتید؟
طراحی لباس اثری که بازیگران حیوان هستند کمی سخت است به خصوص آنکه کار برای بزرگسال بودو باید به نوعی اجرا می شد که نمایش به سمت کار کودک هدایت نشود. برای این منظور شخصیت پردازی کردم یعنی براساس شخصیت حیوانات داستان لباس طراحی شد. مثلا موش کور شاعر بود لباس سفید هنری داشت، فرشته مرگ لباس بنفش پوشیده بود و …
کدام مولفه های تئاتری برای شما بیشتر اهمیت داشت. جایگاه بازیگر، نور، موسیقی، دکور و… چقدر برای شما در این نمایش اهمیت داشتند.
با توجه به اینکه متن امتحان خود را پس داده بود و از سوی دیگر نویسنده بر وفاداری به متن تاکید داشت تمرکزمان را از تغییر در متن بر داشتیم و روی مولفه های دیگر متمرکز شدیم. برای من موسیقی بسیار مهم بود. شدت کمدی کار برایم مهم بود. برای گریم نیز چند جلسه با گریمور بحث و تبادل نظر داشتیم تا به این ایده رسیدیم.
شرایط کنونی حاکم بر تیاتر را از منظر جذب مخاطب چطور ارزیابی می کنید؟
با توجه به تعطیلات هنوز استقبال خوبی نداشتیم اما چون در دو سانس نمایشنامه خوانی اثر با استقبال بی نظیری روبرو بودیم بی شک بعد از تعطیلات مخاطبان بیشتری را خواهیم دید.