در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | ندا خویینی؛ اسطوره پژوه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:48:43
نمایش آریوبرزن | ندا خویینی؛ اسطوره پژوه | عکس

«صدای طبل‌ها، صدای جنگ. پشت دروازه‌های پارسه دشمن است که می‌آید. دشمن! امپراتوری بزرگ هخامنشی مگر به دشمنی مجال نفس کشیدن می‌دهد؟ آری اسکندر جوان عزم کشورگشایی دارد و اکنون پشت دروازه‌های پارسه در آرزوی فتح معبد سنگی (تخت جمشید) از درون می‌سوزد و فرمان ویرانی می‌دهد. اما بی‌اطلاع از اینکه هر سرباز هخامنشی یک ارتش است و فرزند رستم.»

نمایش آریو برزن، به نویسندگی و کارگردانی حامد مکملی، کارگردان و نویسنده خوب شهرمان این روزها به روی صحنه رفته است.

آریو برزن: ترسم از مرگ نیست مادر، ترسم از این است که بمیرم و پیمان‌شکنم بخوانند. ترسم این است که تاب نکنم و سرزمینم پس از من برای همیشه در بند بماند، برای همیشه در افسوس آزادی.

مادر: آزادی‌ای که به شمشیر به دست آید به تیغ هم از کف می‌رود. آزادی را باید باور کرد تا دیگر ستاندنی نباشد.

آریوبرزنِ حامد مکملی مانند رستم در اندیشه نام و ننگ و کشور است. در اساطیر ایران قهرمانان حماسه برای نامشان و برای به دور ماندن از ننگ تا پای جان می‌جنگند. بهرام پسر گودرز در داستان فرودِ سیاوش جانش را برای تازیانه‌ که نامش بر آن حک شده است را از دست می‌دهد.

در آموزه‌های ایران باستان، ارتشتار یار و یاور مردم است و هم اوست که از حقوق مردم فرودست حفاظت می‌کند و ضعفا را یاور است.

در بندهش، در روایت آفرینش گیتی توسط اهورا‌مزدا و به هنگام حمله‌ی اهریمن، مینوی آسمان همچون ارتشتاری به نبرد با اهریمن پرداخت و اهوره‌مزدا فروهرهای ارتشتاران پرهیزکار را برای رویارویی با اهریمن پیرامون باروی آسمان بگمارد. ایزدباد ــ وای ــ که ارتشتاران را سالار است، در این نبرد جامه‌ای گوهرنشان و سرخ بر تن دارد که لباس ارتشتاران است.

در نمایشنامه آریوبرزن، مردم از جنگ بیزارند. نویسنده تلاش کرده است شرایط ناموزون و سترگ دوره هخامنشی را که با جنگ‌ها و لشکرکشی‌ها موجب ضعف کشور و بر باد رفتن انسجام کشور شده است به خوبی به تصویر بکشد. وقتی مردم اعتراض می‌کنند که جنگ نمی‌خواهند او هم که ارتشتار است و از کیان ایران دفاع می‌کند، با آنها هم‌صدا می‌شود که جنگ نمی‌خواهد. جنگی که مردم را هر روز فقیرتر و ناتوان کرده است. اما دشمن پشت دروازه‌های طمع برای ویرانگری و غارت آمده است و برای یک ارتشتار، چاره‌ای جز رودررو شدن با او باقی نمانده است. مردم که می‌بینند که او یار و یاورشان است هدایایی برای تشویق و تشکر به او تقدیم می‌کنند.

کارگردان با زبردستی لحظه لحظه مقاومت دلیرانه آریو برزن را به تصویر می‌کشد و مخاطب را با خود همراه می‌کند. در هفت‌خوان رستم، شاهد بلوغ رستم هستیم و این بلوغ تنها و تنها با انجام سفر قهرمان امکان‌پذیر است همان سفری که رستم را قهرمان ملی می‌کند و آریو برزن را به اسطوره مبدل می‌نماید.

ارتشتار هرگز به جایگاه شاهی طمعی ندارد. نمی‌خواهد پادشاه شود. فقط و فقط در اندیشه آزاد ماندن سرزمین و کشور است و جایگاهش را مقدس می‌داند. رستم در شاهنامه تاجبخش است اما هیچ گاهی را در شاهنامه سراغ نداریم که رستم بخواهد بر جای شاه بنشیند.

آریوبرزن مکملی، مخاطب را به سفر می‌برد. با او می‌روی روی کوه‌های مقدس زاگرس و صدای قهرمانان را در زمزمه‌های باد می‌شنوی:

چو ایران نباشد تن من مباد

به این بوم و بر زنده یک تن مباد

صدای آریو برزن را در فریادهای بلند طبل و آهنگسازی زیبای فرامرز نصیری و دیالوگ‌های دلنشین مکملی می‌شنوی که حاضر است جوانی و زیبایی و همه چیزش را فدای آزادی ایران کند تا دشمن به یک وجب از خاک ایران دست نیازد.

در این سفر با بازی‌های قدرتمند بازیگران و کارگردانی حرفه‌ای مکملی، رشادت‌های مردان و زنانی را می‌بینی که هم‌دوش هم دشمن را تا مرز شکست می‌برند و اگر خائنی که شرفش را به چند سکه می‌فروشد وسط معرکه حماسه پیدا نمی‌شد، شاید… اما نه حماسه جولانگاه ناسازهاست.

نویسنده و کارگردان با پر رنگ کردن نقش یوتاب خواهر آریوبرزن، می‌خواهد به ما گوشزد کند که زنان هم مانند مردان از ارکان جامعه هستند و جامعه با مشارکت مردان و زنان در تمامی نقش‌ها و صحنه‌ها به بالندگی می‌رسد.

نمایش آریو برزن را باید دید. قدمی که نویسنده و کارگردان اثر برای تحکیم هویت ملی و انتقال آموزه‌ها و باورهای قهرمانان ملی برداشته است، ستودنی است.

ستایشی که باید محرکی باشد برای هنرمندان که با هنر خود از آفرینش‌های این چنینی حمایت کنند و مشوق نسل جوان باشند برای بازگشت به خویشتن و یادآوری اینکه هر ایرانی باید تاریخ خود را بداند و به فداکارهای از این دست ارج بنهد.

منابع:

شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: انتشارات سخن، ۱۴۰۲

بندهشن، برگردان مهرداد بهار، تهران، انتشارات توس، ۱۳۹۵

منبع: روزنامه ولایت

درباره نمایش آریوبرزن
۱۴ خرداد ۱۴۰۳