در درجهی اول در تماشای یک اثر نمایشی آن هم بیشتر اقتباسی، در زمان کنونی آنچه برای من حایز اهمیت است ،دراماتورژی آن اثر است؛ که چرا اصلا این اثر انتخاب شده، در چه مقطعی از زمان و مکان اجرا میشود و اصولا چه تناسبی با وضعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روانی و انسانی حال حاضر دارد.
من فکر میکنم که دنکیشوت یکی از انتخابهای شایسته برای این مقطع تاریخی از جامعهی ایران است، جایی که به نظر میآید همهی ما به نوعی درگیر جنگ با بلاهت خودمان هستیم. سلاح برداشتیم و با آسیابهای بادی میجنگیم! با دشمنان خیالی می جنگیم! انگار یک توهم جمعی ما را احاطه کرده است.
در این نمایش با زبان سلیس و نمایشی، این حرف گفته میشود.
نمایش از ریتم خواستنی و صحنهبندی فوقالعاده و چشمنوازی بر خوردار است که آن را موثر کرده است و در واقع بسیار گوشنواز در طول نمایش گروه موسیقی زنده با اجرای درست افکتها و ملودیها، لحظات وهم انگیز، طنزآلود با فضاسازیهای مناسب را برای نمایش ایجاد میکنند.
بازیهای خوب و دلنشین و به اندازهی بازیگرانی که من اگر چه آنها رو نمیشناختم، اما در حین گمنامی انتخابهای دقیق و درست و به جایی بودند و ساعات دلانگیزی در تماشاخانه ایرانشهر بر من گذشت.
بی صبرانه منتظر تولیدات و آثار بعدی شما هستیم .
مسعود آبپرور | فیلمساز و نویسنده
ایران تئاتر | ۱۱ بهمن ۱۴۰۰