فیلم «ای ایران» در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد.به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در چهارمین شب از هفته فیلم ناصر تقوایی چهارشنبه 6 مرداد فیلم «ای ایران» محصول سال 1368 در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور همایون اسعدیان، رضا درستکار، مرضیه وفامهر و کیوان کثیریان برگزار شد. از دیگر چهرههای حاضر در این برنامه میتوان به ناصر چشمآذر، کتایون ریاحی، بابک صحرایی، علی علایی و.. اشاره کرد؛ چشمآذر از خاطراتش در ساخت موسیقی فیلم گفت و ریاحی تقوایی و کیارستمی را حافظ و سعدی زمانه توصیف کرد و از آرزوهایش برای بازی در فیلمی به کارگردانی ناصر تقوایی گفت.
یک «ناخدا خورشید» برای یک عمر کاری کفایت میکند
در ابتدای این نشست اسعدیان از علاقه خود به سینمای تقوایی گفت و ادامه داد: همواره دوست داشتم سر صحنه یکی از فیلمهای او حضور داشته باشم، اما هیگاه فرصت همکاری با او فراهم نشد. در زمان ساخت فیلم «ای ایران» به عکاسی مشغول بودم، اما نتوانستم جزو عوامل ساخت فیلم باشم. به هر حال دوستان ما در آنجا حضور داشتند و من نیز به بهانه دیدار با آنها به ماسوله میرفتم تا کار تقوایی در پشت صحنه را ببینم. فیلم در چنان شرایط دشواری ساخته شد که بهدلیل بارش برف شدید ناچار شدند آن را طی دو سال بسازند. شاید همین امر باعث شد در برخی از بخشهای فیلم، آن انسجام همیشگی را شاهد نباشیم. حتی محمود لطفی که یکی از بازیگران فیلم بود در این فاصله از دنیا رفت و ناچار به استفاده از بدل به جای او شدند.
وی افزود: تقوایی در ساخت فیلم آنچنان وسواس و دقتنظر و پافشاری داشت که حتی وقتی از فارابی تماس گرفتند و از مهلت یکهفتهای برای اتمام فیلم گفتند، تقوایی بیتوجه به این حرفها و در پاسخ، صرفا از آنها خواست 20 حلقه نگاتیو بیشتر با خود به ماسوله بیاورند. کارگردانان امروز اگر در آن شرایط سخت بودند، قطعا با سرهمبندی فیلم را به اتمام میرساندند. اما تقوایی به کوچکترین جزئیات توجه میکرد و سختیها را پشت سر میگذاشت. آنها هر روز ماسوله را برفروبی میکردند تا فضای بهاری فیلم آنگونه که مدنظر تقوایی بود حاصل شود. این وسواس، متاسفانه در نسل من و بعد از من از دست رفته است. او با همین دقتنظر و وسواس «دایی جان ناپلئون» و «ناخدا خورشید» را ساخته است. یک «ناخدا خورشید» با آن استحکام و ساختار، برای تمام عمر کاری یک کارگردان کفایت میکند. آرزو داشتم میتوانستم زمانی فیلمی مثل «ناخدا خورشید» بسازم. امیدوارم سینمای ایران این وسواس و دقت نظر تقوایی را قدر بداند.
تقوایی هم میتواند فیلم ضعیف داشته باشداسعدیان در خصوص ویژگیهای «ای ایران» گفت: من شاگرد تقوایی هستم، اما گمان دارم باید فارغ از احساسات با اثر مواجه شد. تقوایی شاخصترین و شریفترین فیلمساز سینمای ایران است. او در فیلم «آرامش در حضور دیگران» با تسلطی که به ادبیات دارد، اثری از ساعدی را بهخوبی به فیلم تبدیل میکند. اما اگر تمام آثار یک هنرمند را شاهکار بدانیم، به ناچار دچار اشتباهاتی نیز خواهیم شد. تقوایی یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران است، اما همین شخص هم میتواند فیلم ضعیف داشته باشد. ویژگی سینما این است که نمیتوان مانند مهندسان چندین ساختمان کاملا شبیه به هم ساخت؛ همهی آثار شبیه به هم نیستند و قشنگی سینما به همین است. استاد خودم را اینطور میبینم که او نیز یک انسان واقعی است و همچون هر انسان دیگری در کارش بالا و پایین دارد.
ضمن اینکه ممکن است اثری درخشان باشد ولی ما آن را دوست نداشته باشیم. این امر نیز چیزی از ارزش کار هنرمند کم نمیکند. «ای ایران» فیلم بسیار دشواری است؛ پلانها و قاببندیها درخشان است و میزانسنهایی که بهظاهر خیلی ساده هستند، از قضا پیچیدگیهای بسیاری دارند. در هر نمای ساده، دقتنظر فراوانی صرف شده است. ماسوله جایی کوچک است و تقوایی برای ساخت فیلم، تمام شهر را بهم ریخته بود؛ این به توانایی او در چیدمان صحنه برمیگردد و کار او واقعا قابلتقدیر است. اگرچه از تقوایی جز این هم انتظار نمیرود.
تقوایی گنج سرزمین ایران استپس از آن درستکار به ویژگیهای سینمای تقوایی پرداخت و گفت: حضور در این نشست مایه افتخار است، چرا که کمتر فرصت حرف زدن در مورد یک گنجینه و اثر تاریخی پیش می آید. تقوایی خود یک اثر تاریخی است، همانطور که شادروان کیارستمی، مهرجویی، کیمیایی و.. گنجینهها و آثار ملی ارزشمند ما محسوب میشوند. تقوایی در فیلمسازی همچون یک گنج برای این سرزمین است و امیدوارم سایهاش بر سر ما باقی بماند. او یک فیلمساز است و بهندرت اتفاق میافتد که یک کارگردان بتواند به چنین درجهای نائل شود. اغلب کارگردانان ما در واقع کارچرخان هستند و معدود افرادی داریم که تفکر را نیز وارد جریان سینمایی بکنند. بدون تعارف باید گفت تقوایی در شناخت هستهها، بدیل ندارد. او قادر است به روشنی ما را در جریان تفکر خود قرار دهد.
وی افزود: البته فیلم «ای ایران» در مقایسه با «آرامش در حضور دیگران» لایههای پیچیدهتری دارد و بهشکلی سمبلیکتر به مسائل میپردازد. به همین دلیل ممکن است برخی معانی مدنظر او دیریابتر شوند، چنانکه در زمان اکران «ای ایران» همینطور بود. بسیاری از منتقدان به او تاختند و غزل خداحافظی برای او سر دادند. اما وزش باد تاریخ نشان داد که این قضاوتها درست نبوده است و «ای ایران» توانست با موفقیت از جریان تاریخ عبور کند.
این منتقد سینمایی ادامه داد: بسیاری افراد از اهمیت تاریخ آگاه نیستند و متوجه نیستند که تاریخ آنها را پشت سر میگذارد و چیزی از آنها باقی نمیماند. گذشت زمان فشارهای آنها بر تقوایی را رسوا کرد و اکنون جایگاه هر کدام از آنها و تقوایی روشن است. تقوایی در زمان خودش نظرش را مطرح کرد، اگرچه در آن روزگار چندان درک نشد. کمتر فیلمسازی در تاریخ سینما پیدا میشود که قادر باشد موضوعاتی اینچنین گسترده را از طریق داستان و در جریان فیلم مطرح کند. فیلمهای تقوایی پر از غزل است و همین باعث هویت هنری او شده و تقوایی را به یک گنج تبدیل میکند.
آزمون تاریخ ارزش اثر را مشخص میکنداین منتقد سینمایی اضافه کرد: «همشهری کین» در زمان ساخت، اورسن ولز را به خاک سیاه نشاند اما پس از گذشت چندین دهه، اکنون سالهاست که در صدر بهترین فیلمهای تاریخ سینماست. واقعا و واقعا باید گفت تقوایی بینظیر است. فراموش نکنیم که افراد، اعتبار و ماندگاری خود را از کارهای نکرده در زندگی میگیرند؛ تقوایی نیز همینطور است. کسانی دیگر نیز هستند که پیش از مرگ جسمی، از دنیا رفتهاند و نیازی به کفن و دفن هم ندارند. پوچ و تهی بودن این افراد در جریان کار خود را نشان میدهد. اما فیلمهایی مثل «ای ایران» نمیمیرند و همواره با شما سخن میگویند. فیلم را کوچک نکنیم و سوالات بنیادیتر مطرح کنیم که پاسخ به آنها میتواند به بیننده پیشآگاهی بدهد. جملات زیبایی که در همان زمان شهید آوینی در خصوص فیلم گفت، کلیدی برای درک بهتر فیلم است؛ «سرگروهبان مکوندی کیست؟ خود شاه است یا مظاهر ظلم و قدرت او که از شاه هم شاهتر بودند؟» و «سرود ای ایران سرود انقلاب نیست؛ سرود کسانیست که حدود وجودشان را ناسیونالیسم اندازه میگیرد».
درستکار ادامه داد: همان زمان که فیلم «هامون» ساخته شد، تمام منتقدان مجله فیلم به آن نمره صفر دادند. این به فیلمسازان جوان میگوید که مراقب نقدهای صورت گرفته باشند، چرا که بخش مهمی از کاشفان و ستایشگران شما در آینده و پس از شما میآیند. همانطور که در مورد تقوایی این اتفاق افتاد. یا بهعنوان مثال، فریدون گله در عصر خود هیچگاه شناخته نشد و هیچ منتقدی فیلمهایش را ندید. منتقدان حتی یک خط در مورد آثار او ننوشتند و تمام آثارش را دفن کردند. اما نظرخواهی سالهای بعد روندی کاملا معکوس داشت و او را در جایگاه بالایی قرار داد. این واقعیت است که همدورههای شما چشم رقابت دارند و دوست ندارند بالا بروید. در نهایت آزمون تاریخ است که مسائل را روشن میکند.
تقوایی به اصول خود پایبند استپس از آن اسعدیان از نگاه خود به «ای ایران» گفت: به شخصه این فیلم را به اندازه «ناخدا خورشید» دوست ندارم. اینکه یک فیلم را بیشتر و فیلم دیگری را کمتر دوست داشته باشیم، به آن ارتباط عاطفی برمیگردد که هر کس با فیلم برقرار میکند. این مسالهای جدا از کارگردانی ویژهی او در فیلم است که خودم قادر به انجام آن نیستم. به نظر من «ناخدا خورشید» از «داشتن و نداشتن» هاوارد هاکس برتر است. اگرچه هر دوی این آثار برداشت آزاد هستند، اما اثر تقوایی به مراتب جذابتر و دلنشینتر است. تقوایی پیش از این و در «رهایی» نشان داده بود که کارگردانی و میزانسن را استادانه بلد است. در «ناخدا خورشید» با چیزهایی روبرو میشویم که از مساله قاب و میزانسن فراتر میرود.
کارگردان «طلا و مس» ادامه داد: وقتی فیلمی را بعد از گذشت سالها میبینیم، میتوان فراتر از عشق و احساسات با آن مواجه شد. امروز هیچکس فیلمهای هیچکاک را بر اساس احساسات نمیسنجد. ضمن اینکه تقلیل دادن نظر منتقدان فیلم در زمان ساخت آن به اینکه آنها هم دوره تقوایی بودهاند، بیانصافی است. همینطور حرفهای مبنی بر اینکه آنها فیلم را نفهمیدهاند یا باید نسلی دیگر میآمد تا فیلم را درک کند. در تحلیل فیلم نیز دنبال تعبیرسازی نباشیم و اجازه دهیم فیلم نفس بکشد و خودش باشد. نباید از فیلم لزوما تعبیر فلسفی و سیاسی داشت، چرا که این تعابیر نیست که یک فیلم را بزرگ میکند. اگر میگوییم این فیلم را دوست نداریم، سنجهی ما خودِ تقوایی و دیگر آثار اوست نه اینکه «ای ایران» را با کارهای دیگران مقایسه کنیم. همانطور که آثار اصغر فرهادی را با خودش میسنجند نه با همایون اسعدیان. پس به دوست داشتن و نداشتن آدمها احترام بگذاریم و آنها را متهم به عقبماندگی یا رقابت نکنیم.
وی در پایان گفت: حضور او و حسی که به ما میدهد، آنقدر شریف است که میتوان گفت تقوایی شریفترین فیلمساز نسل خودش است. تقوایی خیلی وقتها با زمانه سازگار نیست، اما از باورهایش کوتاه نیامده و به اصولش پایبند است. به دلیل همین پایبندی است که آثار کمتری از او را شاهد هستیم و میبینیم که حاضر است خانهنشین شود و در شرایط دشوار مالی به زندگی ادامه دهد. این امری قابلتقدیر است و من و دیگران باید خجالت بکشیم که نمیتوانیم مثل او باشیم. با تمام اینها فراموش نکنیم زمانی که اثر خلق شد، دیگر از هنرمند جدا شده و حیات مستقل خود را پیدا میکند. منتقدان نیز بدون تشکیک در شرافت کاریِ تقوایی، در مورد خود فیلم حرف میزنند.
هنرِ پویا موجب امنیت مستدام جامعه استدر ادامه وفامهر به ویژگی آثار تقوایی پرداخت و گفت: ناصر تقوایی در آثارش همواره به نسبت میان نهاد قدرت و جامعه توجه داشته است؛ در «آرامش در حضور دیگران» میبینیم که چطور سرهنگ و خانوادهاش دچار فروپاشی روانی میشوند. رابطه مرد خانواده و زن در «نفرین»، رابطه پلیس و ژاندارمری با صادق و قتل در «صادق کرده»، رابطه آژانها و قاچاقچیهای فقیر در «ناخدا خورشید»، رابطه بین مرد و زن در «کاغذ بیخط» و رابطه بین کالا و رسانه و در نهایت سرمایهداری و انسان در «کشتی یونانی». در «ای ایران» اما گروهبان «مکوندی» خودش را در برابر کودکی و هنر و صلح و رسانه میبیند، چرا که بیسواد است و از ادبیات و هنر چیزی نمیداند. حتی سرود «ای ایران» را نشنیده است. «ای ایران» از این منظر که بررسی نهاد قدرت را از سطح ساختارهای خانواده فراتر برده و گسترش اجتماعی داده، اثری شاخص محسوب میشود.
وی ادامه داد: در فیلم شاهدیم نظامیها که وظیفه دارند انضباط برقرار کنند، تخلفاتشان باعث آشفتگی منطقه میشود. همینطور میبینیم که سیستم نظامی خود را در مقابل هنرمندان و فرهنگسازان تعریف میکند و قصد دارد به اندیشهی آنها انضباط بدهد. از اینرو انتخاب ماسوله، که در آن پاسگاه مشرف و مسلط به منطقه است، بهعنوان لوکیشن یک ضرورت در فیلم «ای ایران» به شمار میآید. این در حالیست که فرهنگسازان و کسانی که کار فکری و هنری میکنند، خود با انتقاد از کار یکدیگر به دنبال تجدید ساختارها و در انداختن طرحی نو هستند که در نهایت به جامعهای امنتر و بهتر منتهی خواهد شد. در واقع قصد فعالیت فرهنگی، اغنا اندیشه است که در نهایت ذهنیت درونی جامعه را امن میکند و حفظ امنیت بیرونی به عهدهی نظامیان است که در نهایت به جامعهای امن منتج میشود. اما در «ای ایران» میبینیم که وقتی نظامیان جلوی اندیشیدن را میگیرند و اندیشه سرکوب میشود، جامعه از درون در معرض فروپاشی قرار میگیرد. در نهایت به نظرم فعالیت پویای فکری و فرهنگی و هنری موجب امنیت مستدام جامعه خواهد شد.
تقوایی مرعوب ساختارهای سینمایی نمیشودوفامهر افزود: از طرفی در «ای ایران» میبینیم که فیلمساز به خود اجازه میدهد به یک سرود نهادینه شده که ساختاری به ذهن ملیگرای ما داده با پرسش توجه کند. او به خود اجازه میدهد در رابطه با هر چیزی پرسش کند و یک سرود کهنه را نو کند. این به چالش کشانیدن خاطرهی یک ملت و پرسشگری دربارهی شعر کهن، خود موجب دردناکیِ زیرمتنیِ فیلم میشود که قبولش برای جامعه ثقیل است. تقوایی همین پرسشگری را نسبت به خود تقوایی نیز دارد و همواره از قول نیما میگوید «هر چیزی که نو نشود، کهنه میشود». به همین علت یکی از ویژگیهای متمایزکننده ناصر تقوایی از دیگر فیلمسازان شاخص هم دورهاش، اینست که او اجازه نداده یک ساختار سینمایی تبدیل به نهاد قدرت شده و او را به زنجیر بکشد؛ از اینرو فیلمهایش زبانی شبیه به هم ندارند. این در حالیست که اکثر کارگردانان سینما به یک زبان و ساختار که میرسند، قصههای خود را مدام در همان ساختار تکرار میکنند. بهخصوص اگر این ساختار سینمایی عامل موفقیت آنها در فروش یک فیلم یا جشنواره بوده باشد.
وی در پایان گفت: رولان بارت میگوید «زبان فاشیست است». بسیاری از هنرمندان پس از دستیابی به موفقیت یک اثرشان، گویی مرعوب آن ساختار یا زبان سینمایی میشوند. اما میبینیم که تقوایی بهرغم موفقیتهایی که با «رهایی» و «آرامش در حضور دیگران» در فستیوال ونیز کسب میکند، دیگر فیلمی شبیه به آنها خلق نکرده و نوع دیگری از فیلمسازی را تجربه میکند و «صادق کرده» را میسازد. یا وقتی با «ناخدا خورشید» در لوکارنو موفق به کسب جایزه میشود، با وجود پیشنهاداتی برای فیلمسازی از طرف تهیهکنندگان غربی که او را تبدیل به چهرهای جهانی میکرد، حاضر به تکرار آن ساختار نشد. او زمانی دست به کار میشود که بخواهد زبان و شیوه و داستان تازهای طرح کند. اگر به فیلمنامههای ساختهنشدهی او توجه کنیم، شاهد این نو شدن و تفاوت در ساختارها هستیم؛ «انسان کامل» در زمینهی عرفان شرق است و «زنگی و رومی» تلاشی برای تولید یک وسترن در ایران. «چای تلخ» یک فیلم جنگی با ساختاری متفاوت از انواع فیلمهای جنگی، «کبریت بیخطر» تحلیل و نقد فضای سینما و فیلمسازی، و دو فیلمنامهی عاشقانه و...
تقوایی و کیارستمی، حافظ و سعدی زمانه خود هستند
کتایون ریاحی نیز که در میان تماشاگران فیلم حضور داشت، در صحبتهای کوتاه خود گفت: افتخار شاگردی تقوایی را داشتهام اما همچون بسیاری از همنسلان خودم، آرزوی کار کردن با او را دارم و این آرزو همچنان با من همراه است. خیلی امیدوارم که با حضور تقوایی، این خرد زنده و قدرت و شهامت را وارد سینما کنیم. نمیدانم چرا از تاریخ خودمان عقب میافتیم و خودمان را تکرار میکنیم؟ شاید دلیل این نخبهکشیها، این است که یادمان میرود این افراد چه کسانی هستند. تقوایی و کیارستمی، حافظ و سعدی زمانه خود هستند.
سرود «ای ایران» در عرض 16 ساعت نوشته شد.
ناصر چشم آذر نیز به روند ساخت موسیقی فیلم و سرود «ای ایران» اشاره کرد و گفت: برای انجام اینکار، به چند نفر از آهنگسازان پیشنهاد شد آهنگ مورد نظر خود را ارائه دهند. استاد فریدون ناصری و ارسلان کامکار نیز آهنگهایی ساختند، اما از خوش شانسیام بود که در نهایت این مسئولیت به گردن من گذاشته شد. برای اینکار لازم بود در محل فیلمبرداری نیز حضور داشته باشم و با بچهها تمرین کنم. این کار با ارکستر سمفونیک تهران ضبط شد و یکی از دشواریهای کار برای من این بود که سازها آکوستیک بودند. بخشهایی از موسیقی که بهصورت سولو توسط شادروان حسین سرشار نواخته میشد را با همکاری زندهیاد سیاوش زندگانی تدارک دیدیم. اما در دیگر بخشهای فیلم کاملا با تقوایی هماهنگ بودیم، چرا که منشا من برای موسیقی فیلم کارگردان است. این دو نیرو باید در هم ادغام شوند و کارگردان است که تایید نهایی را میدهد.
این موسیقیدان ادامه داد: ایکاش حالا که به مناسبت بزرگداشت تقوایی فیلم «ای ایران» به نمایش در آمده، در نشستی با حضور کسانی همچون احمد پژمان، کامبیز روشنروان، فرهاد فخرالدینی و.. تغییرات صورت گرفته در شعر و ملودی سرود «ای ایران» در فیلم مورد بحث و بررسی قرار میگرفت؛ اینکه آیا این تغییرات موثر واقع شد؟ آیا مورد استقبال صدا و سیما و رسانهها قرار گرفت؟ آیا اساسا نیازی به این تغییرات بود؟ به عقیده خودم سرودی که برای این اثر تدارک دیدم، از ارزش و منزلت ملی برخوردار بود که منشأ آن نیز به اثر ماندگار روحالله خالقی و اجرای زیبای بنان برمیگردد. در حالیکه برای نوشتن سرود فیلم تنها 16 ساعت وقت داشتم که زمان بسیار کوتاهی است.
چشمآذر در پایان گفت: در بقیه جهات نیز به چشم خود شاهد ظرافتهای کار تقوایی بودم که حتی در مورد رنگ و طرح یک نعلبکی هم دقتنظر به خرج میداد. شکی نیست که سینمای تقوایی نسبت به صنعت سینمای ایران خیلی سینماتیکتر است. او به معنای واقعی کلمه کارگردان سینمایی است و حساسیت او در فیلمسازی قابل تحسین است.