عجب شبی بود، شب اجرای نمایشنامه «فهرست» کار رضا ثروتی.
دوساعتوخردهای مات و مبهوت و حیران، از اینهمه استعداد و وسواس و ظرافت و زیباشناسی.
کارگردان چه کوششی کرده تا توانسته (واقعا توانسته) اینهمه بازیگر را (٣٠ نفر) بهخوبی به بازی بگیرد. و صدا. یکی از امتیازهای این نمایشنامه صدا بود.؛ صداها و آهنگها. و بجابودنشان در هر بخش از نمایشنامه و این مراحل با تبحر و استادی به انجام رسیده بود. نورپردازی، دکور و لباس هم در حد اعلای سلیقه بود.
و بازیها. که اغلب بازیگرها بار اولشان بود که روی صحنه میرفتند. بازیها حرف نداشت. یکی از دیگری بهتر. عروسککوکیهایی که دوساعتونیم عروسککوکی ماندند.
به نظر من این اجرا میتواند در سطح بینالمللی مطرح شود. جا دارد نهادی که تئاتر به آن مربوط است، این اجرا را روانه فستیوالهای مهم دنیا کند تا نشان دهیم تئاترمان کم از سینمایمان ندارد که بهتر هم هست.
سالن با آن نیمکتهای مضحک و غیراستاندارد و گرمایش و سرمایش مضحکتر و پلههای خطرناکش، مملو از تماشاچی بود؛ تماشاچیهایی که بهخاطر عشق به یک تئاتر خوب مجبور به تحمل چنین شرایطی شده بودند.
حیف از اینهمه استعداد و اینهمه هنرمند جوان (واقعا هنرمند) که باید در چنین سالنهای غیراستانداردی تمرین و بازی کنند. خیلی باید دل داده باشند و دلداده باشند.
این نمایشنامه میطلبد که هفتهها روی صحنه بماند و حتی میطلبد که دوباره دیده شود.
بعد از دیدن این اجرا فکر کردم چه خوب که این هنرمندان جوان در حیطههای مختلف هنری هستند تا امثال من خسته و دلشکسته را به آینده این مملکت امیدوار کنند.
پاینده باشند.
- لیلی گلستان
منبع: روزنامه شرق