فیلم «مرد عوضی» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ادامه برنامه های سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه ۱۵ شهریور برگزار شد فیلم «مرد عوضی» به کارگردانی آلفرد هیچکاک به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محسن آزرم و حسین عیدی زاده برگزار شد.
در ابتدای این نشست آزرم به مولفه های سینمای هیچکاک اشاره کرد و گفت: مشخصه اصلی سینمای هیچکاک، عنصر تعلیق است؛ همین حس نگرانی در بیننده است که فیلم های او را گیراتر می کند. دنیای هیچکاک دنیای اضطراب و دلهره است، دنیای انسانی کاملا بدبین که پایان فیلم هایش تیره و تار است. اما اینکه بگوییم او صرفا یکجور فیلم ساخته است، ساده انگاری به شمار می آید. هیچکاک کسی است که در دوران سینمای کلاسیک کوشیده تجربه گرایی را وارد سینما کرده و سینمای جهان را یک پله بالاتر ببرد. دسته بندی صورت گرفته از فیلم های او شامل فیلم های به اصطلاح مرد فراری، جاسوسی/جنایی، معمایی/ترسناک، معمایی/جنایی، روانشناختی، کمدی سیاه و دسته فیلم های به اصطلاح مرد عوضی می شود. البته بسته به زاویه دید شما، فیلم ها می توانند در میان این دسته بندی ها جابجا شوند.
وی ادامه داد: دهه ۵۰ دوران اوج موفقیت هیچکاک است که فیلم هایش پس از مهاجرت به آمریکا به خوبی دیده می شود. البته در آن زمان هنوز نقد فیلم به شکل جدی مطرح نبود و بعدها نسل جدید منتقدان در فرانسه او را به عنوان سینماگر «مولف» در نظر گرفتند؛ یعنی فیلمسازانی که در مجموعه آثارشان می توان به ایده ها و درون مایه هایی تکرارشونده رسید. در آن دوره رهبر معنوی «کایه دو سینما» یعنی آندره بازن، نظر مثبتی نسبت به هیچکاک نداشت؛ او معتقد بود هیچکاک کارگردانی کار بلد است، اما کاری اضافه بر فیلم ساختن در دنیای او اتفاق نمی افتد. در پاسخ، اریک رومر و کلود شابرول کتابی در مورد هیچکاک نوشتند و در آن نقش الهیات مسیحی در فیلم های او و چگونگی نقد فیلم هایش را توضیح دادند.
این منتقد سینمایی افزود: سال ۱۹۵۶ سالی پرمشغله برای هیچکاک بوده است، اما وقتی داستان واقعی فیلم «مرد عوضی» را می شنود، تصمیم می گیرد فیلم را بسازد. در حالی که فیلم می توانسته به شکل رنگی تولید شود، هیچکاک تصمیم می گیرد آنرا بصورت سیاه/سفید بسازد تا رئالیستی تر جلوه کند. به رغم تلاش های هیچکاک برای پایبندی به قواعد سینمای رئالیستی در این فیلم، این کار در لحظاتی برای او نشدنی است و از دنیای رئال خارج می شود. در سینمای ایران نیز به عنوان مثال صحنه های کابوس در «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی نیز تحت تاثیر همین مدل فیلم هاست.
آزرم ادامه داد: از سوی دیگر در فیلم های او همواره می بینیم انسان هایی به اشتباه گناهکار خوانده می شوند؛ افرادی که البته اینطور نیست که هیچ گناهی از آنها سر نزند. چنین نگاهی نیز از دل تربیت مسیحی هیچکاک می آید که بنابر آن، انسان ها ذاتا گناهکارند مگر اینکه نور رحمت خدا به روی آنها بتابد. اما شخصیت «مانی» در این فیلم، بیش از آنکه احساس گناه کند، شرمزده و بهم ریخته است. به هر حال در فرهنگ مسیحی و دنیای هیچکاک کسی باید بار گناه را به دوش بکشد تا رستگاری اتفاق بیفتد و در اینجا شخصیت «رز» بار گناه را بر دوش دارد. گدار در نقدی که در دهه ۵۰ در مورد این فیلم نوشت، گفت در انتهای فیلم آنچه اتفاق می افتد معاوضه آزادی زن و شوهر است؛ یکی از این دو باید از دست برود تا بتوان به آزادی بزرگ تری دست پیدا کرد. ضمن اینکه «مرد عوضی» به دنیای کافکا، مثلا دنیای داستان «محاکمه»، شباهت دارد، با این تفاوت که کافکا کمدی و طنز مخصوص به خود را دارد ولی دنیای هیچکاک تیره و تار و جدی است.
وی اضافه کرد: عناصر مهمی در داستان پردازی هیچکاک وجود دارد که دست داستان گو را برای ایجاد موقعیت های هیجان انگیز باز می گذارد. هیچکاک خود سراغ داستان هایی می رود که دارای چنین عناصری باشند. از نظر او شاهکارهای ادبی نیازی به بازسازی سینمایی ندارند، پس داستان های درجه ۲ را تبدیل به فیلم می کند که با دنیای ذهنی خودش سازگاری داشته باشند. یکی از عناصر مهم در فیلم های او تقدیر و تصادف است؛ تصادفی که در «مرد عوضی» واقعی تر از داستان است و به قول تروفو، حقیقت گاهی می تواند هیجان انگیزتر و تخیلی تر از داستان باشد.
آزرم در پایان گفت: وجوه اجتماعی در فیلم های هیچکاک وجود دارد و به عنوان مثال در فیلم هایش به مصائب سرمایه داری می پردازد. یا رگه هایی از نارضایتی در مقام یک شهروند در آثار او می بینیم؛ احمق بودن پلیس آمریکا رد فیلم های او واضح است و می بینیم که پلیس بیشتر از آنکه مایه آسایش باشد، موجب سلب آرامش است؛ مهره هایی کم اهمیت که صرفا کارهای سپرده شده مثل اعتراف گیری را بر عهده دارند. اما این وجوه را هیچگاه به شکل واضح و روشن در کارهایش وارد نمی کند و نمی توان او را یک فیلمساز «متعهد اجتماعی» نامید. سینما برای هیچکاک جز یک سرگرمی نیست، یا به قول خودش «نه برشی از واقعیت، بلکه برشی از کیک است».
در بخش دیگری از این نشست عیدی زاده به دوران فیلمسازی هیچکاک اشاره کرد و گفت: در دوره فعالیت هیچکاک، همه چیز به استودیو و خواست تهیه کنندگان گره خورده بود و کارگردان ها بیشتر در نقش تکنیسین عمل می کردند. هیچکاک نیز بر اساس قراردادهایش با استودیوهای بزرگ فیلمسازی کار می کرد، اما جزو معدود کارگردان هایی بود که با انتخاب های خودش فیلم می ساخت و موضوع و سوژه و نماهای خود را در فیلم بکار می گیرد. موفقیت های او باعث شد که راحت تر بتواند حرف خود را به کرسی بنشاند و صرفا تبدیل به تصویرگر فیلمنامه نشود. همین مسائل سبب شد هیچکاک مورد توجه منتقدان «کایه دو سینما» قرار گرفته و به عنوان یک سینماگر مولف معرفی شود.
وی سپس به ویژگی های «مرد عوضی» پرداخت و گفت: این فیلم اگرچه بر اساس واقعیت ساخته شده، اما از هر داستانی عجیب تر است. او همچون گزارش های خبری آن دوره، به امور روزمره دقت فراوانی دارد؛ برای نمونه رفتار آدم ها در زندان را به شکل یک مناسک تصویر می کند. همینطور روی دهه ۵۰ و مصرف گرایی جامعه آمریکا تاکید می کند. چنین مولفه هایی موجب تمایز «مرد عوضی» از سایر آثار او شده است. علاوه بر این، سینمای نورئالیستی ایتالیا در دهه ۵۰ در آمریکا محبوبیت زیادی داشت و بعید نیست همین موضوع بر نگاه رئالیستی هیچکاک در این فیلم تاثیرگذار بوده باشد. هیچکاک برای ساخت «مرد عوضی» سراغ مکان ها و انسان های واقعی رفته که تا حدودی از دنیای فیلمسازی او دور است.
این منتقد سینمایی ادامه داد: عناصر موجود در فیلم های نوآر مثل تاکید بر شهر، استفاده از سایه ها به شکل اکسپرسیونیستی، فضاهای تاریک و نورپردازی های غیررئالیستی و.. در «مرد عوضی» نیز وجود دارد. این امر باعث نزدیک شدن این اثر به فیلم نوآر می شود. او فیلمی رئالیستی ساخته و همزمان از نظر پرداخت و اجرا، دنباله رو اکسپرسیونیسم مورد علاقه اش بوده است.