در این وانفسا که مدت زمانی است نمایشی جدی و تاثیرگذار به روی صحنه نرفته نمایش مردمان خشمگین مجالی است برای به تماشا نشستن و همراهی با موضوعی مرتبط با وضعیت حال امروز. جدی، از این نظر که کارگردان با دست مایه قراردادن متن نمایشنامهای تحلیلی و انتقادی درحیطه موضوع نه به اعدام، از زبان هیئت منصفه، زیرکانه به نقد حکم اعدام میپردازد تا بیننده را وادار به تفکر و تامل کند. نوعی نه به اعدام با زبانی مستدل و بازی بازیگرانی حرفهای که ماهها تمرین و ممارست سخت ثمرهاش بازی درخشان و قابل قبولشان است. و تاثیر گذار، از منظر نحوه مواجهه با این موضوع مهم و مبتلابه جامعه امروز ما... نگاهی اجتماعی، روانشناختی و انسانگرایانه که ریشه در نگاه معاصر به هستی انسان دارد و در واقع انسان را محور و مرکز تحلیل و نقد آن قرار میدهد.
نه به اعدام جنبشی است که ریشه در فلسفه و هستی زندگی امروز بشری دارد و آن را بعنوان مجازاتی خشن و غیر انسانی زیر سوال میبرد. بدیهی است هر جامعهای با فرهنگ و باورهای حاکماش نگاهی سلبی و ایجابی به این موضوع دارد. نگاهی که اعدام را مشروع میداند ریشه در سنت و باورهایی دارد که به این پدیده حالهای از امر قدسی تنیده و آن را تبدیل به تابو کرده و مشروعی بدیهی جلوه میدهد و در مقابل نگاه معاصر و حاکمیت عقل، آن را بعنوان پدیدهای غیر انسانی و خشونتی عریان در بوته نقد قرار میدهد، و با استدلال و تبیین منطقی حجاب از چهره آن کنار میزند تا نگاهی نو را بنیان افکند... سخنام با نمایش بود.
کارگردان با توجه ویژه به این هسته محوری نمایش، با جرح و تعدیل آن در ترجمه و در واقع با بازنویسی، متن رجینالد رز را معاصر و مرتبط با رویدادهای جاری امروز کرده است. موضوع اعدام دغدغهای است انسانی. تاملی است در پدیدهای اجتماعی. مسالهای که ذهن هر انسانی را اگر بیتفاوت به مسائل پیرامون خود نباشد درگیر میکند. و اگر نه، آنقدر پر رنگ است که ناخواسته و غیر ارادی خود را به اذهان عمومی تحمیل کند.
شخصیتپردازی موفق بازیگران، دیالوگ و واکنشهای طبیعیشان به واقعه و استدلالهای هیئت منصفه با دقت و ظرافت انتخاب و روند نمایش را باورپذیر و طبیعی کرده است. متنی سخت که اگر دقت و حساسیت کارگردان نبود به کاری کسل تبدیل میشد.
اما دوازده عضو هیئت منصفه که بر خلاف متن اصلی سه عضوشان از زنان جامعه است با دقت و وسواس زیاد انتخاب شدهاند تا هر کدام نماینده و تیپ قشری از افراد جامعه باشند و شخصیت هر کدام مطابقت بهتر و بیشتری با نقش خود داشته باشند. برای نمونه چند شخصیت تقریبا تاثیر گذار نمایش که با در نظر گرفتن چند شخصیت دیگر بار بازی را بیشتر از بقیه به دوش میکشند، هر کدام از زاو یهای متفاوت غنای نمایش را بیشتر میکنند.
شماره ۳- تیپ شرور
با بازی درخشان بهرام سروری نژاد خوب از کار در آمده و بازیگر این نقش با بازی زیر پوستی و گیرای خود بیننده را به جایی میرساند تا فراموش کند در سالن تئاتر نشسته و رخداد در روبروی او روی صحنه اتفاق میافتد. نشان دادن آن مایه از نفرت و خشم که ریشه در برخورد فرزند با او دارد بازی را از غلتیدن به سطحی نگری و باور ناپذیری نجات میدهد و دلیل خشونت و موافقت قاطع او را با گناه کار بودن جوان نشان می دهد. قلب پدری که با سیلی پسر بشدت جریحهدار است و در چنین موقعیتی چون دمل سر باز میکند و وجودش را آکنده از نفرت میکند. آیا نفرت آن حسی است که باید رای را صادر کند؟ آیا میشود از این حس گذشت ؟ جواب بله است و آن بررسی موضوع با رویکردی عقلانی و نور تاباندن به زوایای تاریک این پدیده است که نمایش به تدریج پیش میبرد
شماره ۸- تیپ شخصیت منطقی و خونسرد با نقش آفرینی به یاد ماندنی علیرضا جلالی تبار
بازی متین، آرام و مطابق با شخصیتاش، جذابیت خاصی به نمایش داده است. اوست که با پرسشهای منطقی و شک به روایتهای شهود و مدارک جرم سعی میکند موافقان را به تفکر وادارد. آیا روایتهایی که نوجوان را به سوی گناه کار بودن سوق میدهد نیاز به نگاهی دیگر از زاویای مختلف ندارد؟
آیا چاقو متعلق به نوجوان است؟ شخصیتی که نورافکن را روشن میکند تا زوایای پیدا و پنهان بهتر نمایان شوند...آیا وضعیت روحی، شرایط زندگی، نوع رابطه با پدر و محیطی که نوجوان در آن رشد کرده قابل تامل نیست و آیاهای دیگر که در رای دیگران اثر میگذارد و بقیه را تحت تاثیر قرار میدهد. شخصیت منطقی شخصیتی است محکم که تحت تاثیر احساس و هیجان نیست و سعی دارد تا دیگران را نیز بعنوان اولین کسیکه مخالف اعدام است به تفکر وادارد. و همانطورکه که در طول نمایش بارها شاهدش هستیم بقیه را که موافق اعدام هستند به شک و تردید منطقی برساند.
شماره ۵- تیپ پائین شهری با بازی سینا صبحی
که متعلق به حاشیه جامعه و پایین شهر است. جغرافیایی که فقر حرف اول را میزند و بستری میشود برای تولید و تکثیر بزه، جنایت، فحشا و مواد مخدر و خشونت. شخصیتی که توانسته است از این محیط بزهکارپرور بیرون بیاید و موقعیت اجتماعی خود را تغییر دهد. شخصیتی خود ساخته که با این گونه رخدادها و وقایع آشناست و درک و شناخت عمیقتری از احساس و روحیه نوجوان دارد.
چقدر آشناست. خیلی از ماها با فرهنگ پایین شهر و حاشیهنشینی آشنایی داریم و چه بسا محصول آن. آیا قربانی آن شرایط مسوول مطلق رفتار خود است و آیا نباید برای پایان دادن و یا کاهش جرم و بزه شرایط آن را از بین برد؟ آیا فقر نتیجه بیعدالتی نیست؟ آیا شرایط برابر برای همه مهیاست یا آنان قربانی محیط خود هستند؟ چه کسی مقصر است؟ فرد؟ جامعه؟ حکومت؟...نظر و نگاههای مختلفی وجود دارد و هر کدام گوشهای از حقیقت را دارند اما کدام مقصرتر؟...
شماره ۷- تیپ شخصیت بی تفاوت با بازی کاظم برزگر
که تحمل چندانی ندارد و با بیتفاوتی بدنبال رای نهاییاست تا به مسابقه فوتبال برسد. بازی پرانرژی و ماهرانهاش در نقش استندآپ کمدینی که همه چیز را به شوخی میگیرد نه تنها به کمک نمایش میآید و آنرا از ورطه افتادن به دام یکنواختی و کسالت نجات میدهد بلکه کمک موثری در همراه کردن بیننده دارد. کارگردان در این بخش با اضافه کردن چنین شخصیتی و شوخیهای گاه شیریناش به زیبایی اثر افزوده است. مجالی برای تمدد اعصاب و همراهی دوباره بیننده...
شماره ۱۲- و نهایتا تیپ فراموشکار با بازی جذاب و به یادماندنی خانم زری کریمی
که در همراه کردن تماشاگر موثر عمل میکند و با ایجاد وقفه در جریان نمایش به جذاب بودن آن کمک میکند بخصوص وقتی پسازبه نمایش گذاشتن شخصیتی گیج و پرت از موضوع و فراموشکار، ناگهان و غافلگیرانه در نقش مدافع حقوق بشر ظاهر میشود و تاریخچهایاز مبارزه و نقش سازمان حقوق بشرکه برای نه به اعدام تلاش میکند را بازگو میکند. گوشزدی به خالی بودن جای آن و فراموشی که بازیگر این شخصیت با بازی زیبا و با به بازی گرفتن ذهن بیننده وقفهای ایجاد میکند تا مخاطب با انرژی بیشتر دوباره وارد متن و جریان داستان شود.
میشود بیشتر نوشت. چرا که نمایشی است تاثیرگذار و قابل تامل که نه در خلا، بلکه در متن جامعه اتفاق میافتد موضوعی که این روزها اهمیت زیادی دارد و ناخواسته ذهن بسیاری از ما را درگیر کرده است، ارجاعی به رخدادهای بیرون از نمایش و زنده کردن تصاویری از رویدادهای روز، تداعی امروز...
پرداختن بیشتر و جداگانه به همه شخصیتها در این مجال کوتاه میسر نیست.
منبع: سی و یک نما/