گفت وگو با ایرج افشاری کارگردان نمایش «مردمان خشمگین»:
تحریم تئاتر یک شوخی گروتسک است| تلفیق ژانرها برای جلوگیری از قضاوت
دوازده مرد خشمگین، یکی از فیلمهای کلاسیک سینماست که تماشاگران ایرانی هم با آن به خوبی آشنا هستند. این فیلم ساخته سیدنی لومت است که آن را بر اساس متنی از رجینالد رز کار کرده است. این متن حالا به نام مردمان خشمگین و به کارگردانی ایرج افشاری روی صحنه است.
افشاری اصل
همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: با این که دوزاده مرد خشمگین، فیلم مطرحی است و در میان تماشاگران ایرانی هم بسیار خوب دیده شده، اما نمایشنامهای که فیلم بر اساس آن ساخته شده، شناختهشده نیست. با این که دو ترجمه از این نمایشنامه وجود دارد که یکی از آنها کار داریوش مودبیان و دیگری کار ندا ترابی است، اما ایرج افشاری برای اجرای آن یک بار دیگر خودش آن را ترجمه کرده است. این نمایش از ۲۷ فروردین در سالن چهارسو روی صحنه رفته و تا آخر این ماه روی صحنه خواهد بود. در این گفتوگو ایرج افشاری در باره این نمایش صحبت کرده است:
از انتخاب متن و ترجمه آن بگویید.
بعد از نمایش «سارای» که در برج آزادی اجرا کردم، ۶ سال بود که نمایشی کار نکرده بودم و دنبال متن مناسبی میگشتم که با گروه تئاتر جم روی صحنه ببرم. چندین متن را مطالعه کردم که یا رضایت نداشتم و جذبم نکرد یا توانایی اجرایشان در من نبود. به پیشنهاد پسرم که فیلم دوازده مرد خشمگین را دیده بود، فیلم را بعد از مدتها دو باره دیدم. در طول دیدن فیلم او گفت که فیلم بر اساس نمایشنامه ساخته شده است. با دیگر با دقت بیشتر و به قصد کار کردن آن فیلم را دیدم و متوجه شدم میتوان با یک بازنویسی اجرای خوبی از آن روی صحنه برد. به همین دلیل این کار را با کمک پسرم دو باره از اول ترجمه و بازنویسی کردیم.
در این بازنویسی و اجرا متن چقدر تغییر کرده است؟
شاید سی یا چهل درصد از متن اصلی باقی مانده و بقیه حاصل بازنویسی و تغییراتی است که هم در شخصیتها و هم در روند داستان اتفاق افتاده است. ما برای این که کار به روز باشد مجبور بودیم تغییراتی در متن بدهیم تا به روز باشد.
متن چاپ میشود؟
بله. کتاب در حال آماده شدن است. در دست انتشارات طراحان تین است و به زودی منتشر میشود.
تمرینها از کی شروع شد؟
حدود شش ماه پیش تمرینها را شروع کردیم. پیش از این قرار بود کار در سالن دیگری اجرا شود، ولی در نهایت با فراخوانی که تئاترشهر اعلام کرد، متن را ارائه دادم و پذیرفته شد. حدود یک سال هم در نوبت اجرا بودیم و وقتی تاریخ اجرا مشخص شد، تمرینها را سرعت بیشتری دادیم. این را هم باید بگویم که مرحله انتخاب بازیگر زمان زیادی برد. این ۱۴ بازیگری که الان روی صحنه حضور دارند، کسانی نیستند که از اول در تمرینها بودند. برای بعضی از نقشها شاید حتی هفت یا هشت بار بازیگر عوض شد. یعنی یا خود بازیگر گفت که از عهده بازی برنمیآید یا خود گروه متوجه شد، حضور آن بازیگر کمکی به کار نمیکند. در نهایت به این بازیگرانی رسیدیم که الان روی صحنه هستند.
از بقیه چالشهایی که در تمرین با آن مواجه بودید، بگویید.
این چالشها همیشه وجود دارند. وقتی سراغ بازیگر میروید، اگر بازیگر کمی شناختهشدهای باشد، یا سر سریال است یا شرط و شروطهای مالی دارد که تئاتر اصولا نمیتواند آنها را برآورده کند. از طرف دیگر تهیهکننده در تئاتر مفهوم تعریف شدهای نیست. کاری اگر تهیهکننده دارد، معنیاش این است که یک چشمش به گیشه است.
در کار شما از مسئله اعدام و قضاوت صحبت میشود. در باره این توضیح میدهید؟
متونی که ماندگارند، به مسائل عام بشری میپردازند. یعنی تمها و مسائلی انتخاب میشود که در تمام ادوار وجود داشتهاند. یکی از این تمها تصمیم و قضاوت است که الان در فضای جامعه ما موج میزند. زمانی که متنی را برای کار انتخاب میکنم، یک چشمم به این است که این متن چه نسبتی با زمانه من دارد؟ اگر ارتباطی نداشته باشد، اصلا سراغش نمیروم. الان کارهایی روی صحنه میبینم که اصلا متوجه دلیل انتخاب آن متن نمیشوم. نه دغدغه مردم ماست و نه ارتباطی به جامعه ما دارد. متن کهنه و پوسیدهای است که دورهاش گذشته است. من اگر هم متنی انتخاب میکنم که دوستش دارم ولی قدیمی است، آن را دراماتورژی میکنم و لایههایی به آن اضافه میکنم که امروزی شود. در باره این کار هم همین اتفاق افتاد. یکی از مشکلات جامعه ما امروز این است که همدیگر را قضاوت میکنیم و تصمیمهایی میگیریم که درست نیستند. این متن میخواهد بگوید زود قضاوت نکنید و منطقی باشید.
تحریم تئاتر یک شوخی گروتسک است| تلفیق ژانرها برای جلوگیری از قضاوت
از اجرا در شرایطی که بسیاری از تئاتریها کار کردن را تحریم کردهاند، بگویید. دلیل شما برای کار کردن چه بود؟
من هیچوقت از استادانم و کسانی که تئاتر را پیش آنها یاد گرفته ام، نشنیدهام که بگویند کار نکنید، همیشه گفته اند در هر شرایطی باید کار کرد. در شرایط حاضر هم نمیدانم چرا فقط تئاتریها باید کار کردن را تحریم کنند در حالی که بقیه مشغول کارشان هستند. اصلا هنرمند خانهنشین شود زندگیاش باید از کجا تأمین شود؟
البته در مورد تئاتریها، تئاتر هیچوقت شغل و منبع درآمدشان نبوده است که حالا تحریمش ضربه مالی برایشان در پی داشته باشد.
من سئوالم این است که چرا بانک یا کافهها و سوپرها تحریم نمیکنند؟ به نظرم اتفاقا تئاتر باید کارش را سه برابر بکند. چون با یک مسئله پرمخاطره به اسم فرهنگ رودررو هستیم. معضل اصلی ما الان بیش از هرچیز فرهنگی است. اگر فرهنگ درست شود، بقیه کارها هم به تبع آن درست خواهد شد. ما با تفکر و منطق سر و کار میتوانیم وضعیت را بهتر کنیم و تئاتر بهترین ظرفیت برای انتقال این مفاهیم است. چرا باید تحریم شود؟ این به نظرم یک شوخی گروتسک است.
راحت قضاوت میکنیم| پا پس نمیکشم، میایستم و کار میکنم
تئاتر نفسهای آخر را میکشد| حتی تئاتریها به دیدن کار همدیگر نمیروند
استقبال از کار چطور بوده است؟
وضعیت اینترنت برای تبلیغ و اطلاعرسانی نامناسب است. البته همانطور که در نمایش هم به معجزه اشاره شده، در مورد کار ما هم معجزه اتفاق افتاد و استقبال خوب است. به نظرم اگر نمایش خوب باشد، تماشاگرش را دارد. فکر میکنم تئاتر چندان نیاز به تبلیغات شهری و بیلبورد ندارد. مهمتر از اینها تماشاچی است که اگر از کار خوشش بیاید، به بقیه هم میگوید که آن را تماشا کنند. ما هم بازخورد خوبی گرفتهایم و تماشاچی هم در مدت نود دقیقه کار عکسالعمل خوبی دارد و با آن ارتباط برقرار میکند. پیش بینی من این بود که کمتر از میزانی که الان تماشاگر داریم، از کار استقبال شود. چون کار قبلی که در این سالن اجرا میشد، مخاطب زیادی نداشت، ولی خوشبختانه در مورد کار ما وضعیت بهتر است. امیدوارم این چند روز آخر نمایش هم تماشاگر اگر دنبال کاری است که هم سرگرم شود و هم خوراک فرهنگی داشته باشد، به دیدن این کار بیاید.
ما از ابتدا در طراحی و کارگردانی بر این اصل پیش رفتیم که هر جا لازم است از جذابیت و سرگرمی استفاده کنیم. به همین علت از ژانرهای مختلف استفاده کردیم. متن اولیه یک کار مردانه و سنگین است، اما ما در تمرینها متوجه شدیم میشود جاهایی را کمدی کار کرد یا حتی جاهایی میشود از قواعد ملودرام استفاده کرد. وقتی این تغییرات حسی و هیجانی را ایجاد میکنید، ریتم تندتر میشود. یک جا اشک تماشاگر را درمیآرود و یک جاهایی او را در تعلیق نگه میدارد. اگر بتوانید این ژانرهای مختلف را در متن ظرفیت یابی کنید، هم ریتم کار بالاتر میرود و هم جذابیت آن برای مخاطب بیشتر میشود. جدا از این تغییرات ژانری من دو تا شخصیت جدید هم وارد کار کردم و برای شناسنامه طراحی کردیم. برای تک تک شخصیتها شغل تعریف کردیم و هویت جدید دادیم. در متن اصلی آنها با اعداد نامگذاری شده اند، ما به اینها اسم دادیم و ابعاد دیگری به شخصیتها دادیم. همینطور دنبال این بودیم که کجاها میتوانیم داستانهای فرعی اضافه کنیم. به همین دلیل فکر می کنم کار برای تماشاگر جذابیت دارد و از آن استقبال میکند.